تمسك به اين
آيه براى اثبات شمول طوفان، خالى از اشكال نيست. البته بعيد نيست كه حادثهاى با
چنان عظمت، امواجى به ارتفاع دهها متر را پديد آورده و بنابراين، پسر نوح براى
آنكه كشتى در حال حركت بر روى آب را ببيند، بر بالاى بلندى ايستاده بوده است. دقت
در كيفيت بيان قرآن، احتمال فوق را منتفى مىسازد؛ زيرا درست است كه پسر نوح به
پدرش گفت: «بالاى كوهى پناه مىگيرم»، اما اين در حالى بود كه نوح و همراهانش در
كشتى سوار بودند و حادثه در شرف وقوع بود. او غافل بود كه به زودى، قبل از آنكه
مجال اين كار را بيابد، امواج سهمگين وى را در كام خواهند كشيد. «حال بينهما
الموج: موج بين آن دو فاصله انداخت»، يعنى به دليل سرعت رسيدن امواج، او فرصت
نيافت- آنچنان كه در نظر داشت- به كوهى بلند پناه برد، نه آنكه كوهى بيرون از آب
موجود نبوده است.
علامه
شعرانى معتقد است، آبى كه ارتفاع آن از بيست الى سى متر بيشتر نبوده، ممكن نيست كه
قلهى كوههاى بلندى همچون آرارات در سلسله كوههاى جودى را فرا بگيرد. (شعرانى،
بى تا ج 11، ص 144)
مورد
سوم آيه احْمِلْ فِيها مِنْ كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ
(هود/ 40؛ و مشابه آن در مؤمنون/ 27) گفتهاند: اينكه در دو موضع به نوح امر شده
است كه از هر زوجى «اثنين» برگيرد و با خود به كشتى سوار كند، به جهت آن بوده كه
شمول طوفان، نسلهاى انواع جانداران را در مخاطره نابودى قرار داده است. اگر طوفان
تمام زمين را فرا نگرفته باشد، دليلى نداشته كه از خوف انقراض نسلهاى گونههاى
موجودات، اين كار را بكند. اين برداشت و تعليل- در پاسخ به چرايى اين عمل- اشكالات
متعددى از قبيل عدم گنجايش يك كشتى به ابعاد مذكور و ... پديد آورده است.
اما
دقت در كاربردهاى «زوج» و «اثنين» در قرآن، لطايفى شگفت در مفاد اين آيات را آشكار
مىكند. اين تعبير در كلام خداوند نظير دارد: مثل وَ مِنْ
كُلِّ الثَّمَراتِ جَعَلَ فِيها زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ (رعد/ 3)
كه گفتهاند يعنى از هر نوع اشكال و الوان متقارب و متنوعى قرار داد. مثل انواع و
اشكال سيب، ليمو، ... يا آنجا كه فرمود: وَ الزَّيْتُونَ وَ
الرُّمَّانَ مُشْتَبِهاً وَ غَيْرَ مُتَشابِهٍ (انعام/
141)، يعنى متشاكلًا و غير متشاكل. دروصف ميوههاى بهشتى نيز آمده است:
فِيهِما مِنْ كُلِّ فاكِهَةٍ زَوْجانِ (رحمان/ 52)، يعنى صنفان
متشاكلان و مراد اين است كه در اشكال و اصناف،