روايتى صحيح
يا ناصحيح، پيرامون يك آيه مطلبى به عنوان بطن مىآورد اكتفا مىكردند؛ اما مسأله
شمولى كه پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم مطرح كردند، مسألهاى ديگر است. بنده
اساساً روى اين مسأله فكر كردهام، اگر بنا بود بطن قرآن را تنها عده خاصى بدانند،
هرگز پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم آن را در ملأ عام مطرح نمىكرد. پس اينكه
نبى اسلام صلى الله عليه و آله و سلم مسأله بطن قرآن را مكرراً در ملاء عام و براى
همه مسلمانان مطرح كردهاند، بيانگر اين است كه مخاطبش همه انسانها و همه كسانى
است كه نسبت به قرآن علاقمند هستند، قطعاً انگيزهاى در كار پيامبر صلى الله عليه
و آله و سلم بوده و مىدانيم اگر كسى دستورى يا تكليفى نسبت به شخصى يا اشخاصى
صادر كرد، معنايش اين است كه آن افراد قادر بر انجام آن هستند.
پس
اگر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم به عموم مسلمانان و انديشمندان اسلامى خطاب
مىكند كه قرآن ظهرى دارد و بطنى، بدين معناست كه برويد دنبالش و به دست آوريد،
معنايش اين نيست كه نمىتوانيد به دست بياوريد! پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم
نمىخواهد بگويد قرآن يك ظاهرى دارد همه فهم و يك باطنى دارد مخصوص افرادى ويژه كه
انسانهاى عادى نمىفهمند. چنين چيزى مد نظر حضرت نيست. حضرت مىخواهد اين را
بفرمايد كه قرآن يك مدلول ظاهرى بر حسب دلالت سطحى كلام، يعنى سطحى نگرى دارد كه
هر كس به قرآن نگاه كند مىفهمد؛ پيغمبر صلى الله عليه و آله و سلم علاوه بر اين،
مىخواهد تاكيد كند كه مسلمانان قدرى عمقنگر باشند. در واقع اين همان تبيين آيه
شريفه أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلى قُلُوبٍ أَقْفالُها
(محمد/ 24) است، يعنى تدبر در قرآن صرفاً اكتفا كردن به سطح ظاهرى آن نيست. براى
عدهاى مطلوب است، اما مطلوب بالاتر دروننگرى است. بطن، يعنى دروننگرى و تعمّق.
پس اين كار براى انديشمندان جهان اسلام امكانپذير است.
اين
نكته را يادآور مىشوم كه ما نمىخواهيم نقش اهل بيت عليهم السلام را در اين زمينه
ناديده بگيريم. بنده مكرر در جلسات خدمت دوستان عرض كردهام كه نقش ائمه عليهم
السلام در تفسير و تبيين قرآن نقشى كليدى است؛ يعنى راه فهم قرآن و نحوه استنباط و
كشف معانى ظاهر و باطن را ائمه عليهم السلام به ما مىآموزند، همانند استادى كه به
شاگردان تعليم مىدهد كه چگونه نكات فقهى را از روايات، برداشت كنند، چگونه نكات
تربيتى را از قرآن برداشت كنند. ائمه عليهم السلام احياناً قرآن را تفسير
مىكردهاند، ولى عملًا مىخواستند ياد بدهند كه چگونه بايد