خويش، صرف
مىنمودند. اين منش، علاوهبر حفظ نشاط علمى تحقيق، شأن و احترام ساير نظريات و
همچنين صاحبان آن را حفظ نموده و به اخلاق علمى نزديكتر است. ايشان با بزرگوارى
از همه تقاضا داشتند كه نظريات ايشان را مورد نقد و بررسى قرار دهند تا مطالب پخته
شود و اشتباهات كاهش يابد. بسيارى از ارباب علم نيز درخواست خاضعانه استاد را
پذيرفته و با رعايت اخلاق علمى نقطه نظرات و اشكالات خود را بىپرده و صريح بيان
داشتند و استاد نيز با گشادهرويى از اين نظرات استقبال نموده و در مقابل هيچيك
موضع نگرفتند، همانگونه كه در اين جلسه شاهد آن بوديم. در مقابل برخى از ارباب
راه بىانصافى پيش گرفته به گونهاى نامناسب برخورد كردند كه اعتراض برخى از
بزرگان حوزه را برانگيخت.
سخنان
استاد در تقرير نظريه
مسأله
تأويل در رابطه با قرآن از ديرباز، يعنى همان دوران اول مطرح بوده است و احياناً
مورد سوء استفاده قرار گرفته است و بسيارى از صاحب نظران در رابطه با همين موضوع
تحقيقاتى كرده و نظراتى دادهاند. بنده نيز چون به اين مسأله علاقه داشتم از همان
ابتدا نسبت به آن حساسيت نشان دادم و دنبال اين بودم كه ببينم مقصود از بطن چيست. مبالغه
نيست اگر بگويم بيش از ده، پانزده سال فكر مرا مشغول كرده بود و همواره به عنوان
يك مشكل لاينحل باقى مانده بود. شما مىدانيد براى يك نفر كه فكر مىكند و به
دنبال مطلبى تحقيق مىكند، برايش تبديل به دغدغه و شايد عقده شده و تا حل نشود
نمىتواند آرام بگيرد و از باب «من جَدّ وجَدَ» خداوند كمك كرد و به نتيجه رسيدم.
مسأله
بطن را از روز اول پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم مطرح كردهاند و
فرمودند:
و
از اين رو، بسيارى افراد به دليل رواياتى كه از (قول فى القرآن بغير علم) سخن گفتن
بدون علم درباره قرآن[2] نهى
مىكردند، در تفسير قرآن، مخصوصاً راجع به بطن راه احتياط را پيش مىگرفتند. در
حقيقت اين عده خاطر خودشان را راحت كرده كه بطن قرآن جزء اسرار بوده و تنها مخصوص
كسانى است كه رابطه با وحى داشته باشند؛ بنابراين، به همان مواردى كه
[1] . احسائى، محمد بن على بن ابراهيم، عوالى اللئالى،
انتشارات سيد شهداء، قم، 1405 ه ق، 1985 م، ج 4، ص 107.
[2] . الكلينى، الرازى، ابى جعفر محمد بن يعقوب، الاصول
من الكافى، دارالكتب الاسلاميه، طهران، الطبعة السابعة، 1388، ج 1، ص 42، باب
النهى عن القول بغير علم.