2)
اين معانى باطنى، با تدبر ژرف، همچنين بكار گيرى روش و منطقى خاص، قابل استخراج
است.
ايشان
به بيان نظريه اكتفا نكرده، روش و منطق استخراج بطن را نيز عرضه داشتهاند. اين
روش از دو مرحله تشكيل مىگردد: نخست، زدودن ملابسات غير مؤثر در قضيه كه در علم
اصول به آن الغاى خصوصيت و يا تنقيح مناط گويند. البته استاد در مقدمه تفسير اثرى
و كتاب التاويل، اين مرحله را به دو بخش تقسيم نمودهاند.
دوم
كه جان كلام است و مىتوان از آن به ابتكار استاد ياد نمود، تشكيل قياسى منطقى است
كه مورد نزول آيه در مقام صغرى و مفهوم كلى بدست آمده در جايگاه كبراى آن جاى
دارد، در اين صورت، اگر نتيجه به دستآمده، همان مدلول ظاهرى آيه باشد، در
مىيابيم كه بطن بدستآمده صحيح است و در صورت عدم مطابقت، اين بطن از درجه اعتبار
ساقط شده، لازم است مراحل كار را مجددا با دقت بيشتر تكرار نماييم.
اين
روش ابتكارى ضمن آنكه راه رسيدن به بطن آيه را هموار مىسازد، از بسيارى كج روىها
جلوگيرى كرده و راه تحميل رأى بر قرآن را مسدود مىنمايد. استاد معتقد است كه هم
اصل نظريه و هم طريقه كشف بطن را با تدبر دركلام مفسران حقيقى وحى كه همان اهل بيت
عصمت و طهارت باشند، بدست آورده است و در اين زمينه به رواياتى اشاره مىنمايند.
استاد
نظريه بطن يا همان تاويل را در سه جا مطرح كردهاند: نخست در مقدمه «التفسير
الاثرى الجامع» سپس در كرسى نظريه پردازى كه متن آن در ادامه خواهد آمد و سوم در
كتاب خاصى كه در اين زمينه به نگارش درآوردهاند، با عنوان: «التأويل فى مختلف
المذاهب و الآراء». همچنين در كتاب «التفسير و المفسرون» نيز به اين بحث اشاراتى
داشتهاند.
متن
حاضر شامل سه بخش است: بخش اول، متن سخنان استاد در تقرير نظريه، بخش دوم، بيان
نقد و سوالاتى كه ناقدان و حضار ايراد نمودهاند، بخش سوم، سخنان استاد در توضيح و
تكميل نظريه و رفع برخى ابهامات پيرامون آن.
در اينجا
يادآورى مىشود كه منش استاد هرگز چنين نبوده كه خود را درگير نقض و ابرام نموده و
به دنبال اسكات خصم باشد. استاد در بيانات و آثار خود، از موضع تدافعى و درگير شدن
در شبهات و اشكالات، اجتناب نموده و عمده انرژى خود را در تقرير نظريه