مىنمايد؛
ثالثاً، مَدّ و غُنّهى موجود در دو لفظ (اذاً) و (قسمه) نيز بر موسيقاى اين كلام
افزوده است. (معرفت، همان: 140- 135)
6-
پيوستگى نظم و آراستگى آهنگ قرآن
از
جمله مهمترين ابعاد اعجاز بيانى قرآن كه از همان روزهاى ابتداى نزول، عرب آن را
لمس كرد و اقرار به ناتوانى از همآوردى با آن نمود، پيوستگى نظم و آراستگى آهنگ
قرآن (نظم آهنگ) است. اين نظم آهنگ به گونهاى است كه باعث تحريك احساسات آدمى شده
و دلها را شيفته خود مىكند، اولين چيزى كه گوش به هنگام شنيدن قرآن، آن را حس
كرده است، نظام صوتى بديع و شگرفى است كه شامل حركات و سكنات واژگان است و در
هنگام شنيدن آواى دل نشين گوش را مىنوازد. (معرفت، همان، صص 147- 141) بدنبال آن
استاد، نظم آهنگ آيات قرآن كريم را به دو دسته «موسيقاى بيرونى يا ظاهرى» و
«موسيقاى درونى يا باطنى» تقسيمبندى مىكند كه مقصود از «موسيقى بيرونى» همان
دستآورد صنايعى مانند قافيه، سجع و تجزيه يا تقسيم سخن موزون به مصراعهاى مساوى
و بحرهاى ساختهشده و «موسيقى درونى» دستآورد جلالت تعبير و ابهت بيان پديدآمده
از مغز كلام، عنوان مىنمايد. (همان، صص 151- 150)
7-
بيان معانى در قالب آهنگ حروف
يكى
ديگر از ويژگىهاى بارز آيات قرآن، تناسب حروف در بيان معناست، به اين معنا كه اگر
آيات متضمن تكريم و تشريف باشد، از الفاظ زيباى شگفتآور و ناب استفاده مىكند و
اگر متضمن تهديد يا تهويل باشد، از الفاظ غليظ و شديد. مثلًاً آنجا كه آيات عذاب
كفار و ظالمان مطرح مىگردد، نحسبودن صوت الفاظ كاملًا قابل درك است.[1]
گويى آهنگ الفاظ، سنگينى فرياد و نالهى كفار ازهر طرف را مىرساند و كاملًا
بيانگر عذاب سختى است كه آنان از آن فرياد مىزنند. در واقع لفظ پيش از معنا،
بيانگر حال جهنميان است. (همان، ج 5، صص 225- 222)