نتيجه آنكه
طبق نصّ صريح آيات، قرآن به زبان عربى فصيح نازل شدهاست.[1]
از اين رو امكان ندارد بر خلاف اسلوبهاى كلام متعارف عربى باشد؛ اما به شيوهاى
نازل شده است كه جامع محاسن آن قالبهاست و برتر از آنهاست و از شعر، موزون بودن،
از نثر، آزاد بودن و از سجع، استوارى و استحكام تعابير را در خود جمع نموده است.
(معرفت، همان، صص 150- 131)
5-
دل نشينى الفاظ و شيوايى عبارات
آيتالله
معرفت، با بهرهگيرى از كلام بزرگان علم بيان مانند جرجانى و سكاكى، نظم موجود در
آيات قرآن را عامل ايجاد نغمه و آواى جانافزاى مىداند. هماهنگى حروف هر كلمه
نسبت به حروف كلمات هم رديف آن، چنان همسازند كه حكايت از آهنگهاى وزين دارد،
حتى اگر حركاتى كه داراى ثقل در تلفظ هستند يا داراى حروف و مقطعهاى طولانى
مىباشند يا الفاظ غريب، به نحوى در قرآن استعمال شده اند كه نه تنها هيچگونه
خللى در فصاحت ايجاد نكردهاند، بلكه بر زيبايى و جذابيت آن افزودهاند به عنوان نمونه:
واژه «النذر» در آيه وَ لَقَدْ أَنْذَرَهُمْ بَطْشَتَنا
فَتَمارَوْا بِالنُّذُرِ او آنها را از مجازات ما بيم داد، ولى آنها
اصرار بر مجادله و القاى شك داشتند. (قمر/ 36) تكرار ضمه در دو حرف پىدرپى، ثقيل
است، اما در آيهى قرآن مىبينيم كه به زيبايى بكار رفته است كه قلقله در (دال)
لقد و (طاء) بطشتنا و فتحههاى متوالى در (بطشتنا) و (تماروا) باعث كم شدن ثقل و
سنگينى تلفظ در (النذر) شده است.
واژه
فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللَّهُ در آيه: فَإِنْ
آمَنُوا بِمِثْلِ ما آمَنْتُمْ بِهِ فَقَدِ اهْتَدَوْا وَ إِنْ تَوَلَّوْا
فَإِنَّما هُمْ فِي شِقاقٍ فَسَيَكْفِيكَهُمُ اللَّهُ وَ هُوَ السَّمِيعُ
الْعَلِيمُ (بقره/ 137) اگر آنها نيز به مانند آنچه شما ايمان آوردهايد،
ايمان بياورند، هدايت يافتهاند و اگر سرپيچى كنند، از حق جدا شدهاند و خداوند شر
آنها را از تو دفع مى كند و او شنونده و داناست. كه داراى نه حرف و سه مقطع
مىباشد و تكرار (ياء) و (كاف) و قرار گرفتن (فى) در وسط دو حرف (كاف)، رمز فصاحت
اين كلمه مىباشد.
واژه
ضِيزى در آيه: تِلْكَ إِذاً قِسْمَةٌ ضِيزى
(نجم/ 22) از واژگان غريب است، اما مىبينيم كه أولًا، باعث نظم كلام است؛ ثانياً،
به نحو شايسته حال استهزاء شده را در انكارش توصيف