اين سفارش
خداوند است، باشد كه بينديشيد؛ در مال يتيم تصرف نكنيد، مگر به بهترين صورت تا به
رشد برسد؛ عدالت بورزيد و كمفروشى نكنيد ... به عدالت، سخن بگوييد، هرچند درباره
نزديكان باشد و به پيمانى كه با خدا بستهايد، وفادار باشيد. اينها، همه،
سفارشهاى خداى شماست كه بايد از آن پيروى كنيد (اقتباس از آيات 152 و 153 سوره
انعام).» (طبرسى، 1390، ج 1، ص 136 و 137)
اين
سخنان دلالت بر رويه شريعت اسلام در مبارزه با فرهنگهاى جاهلى زمان خود دارد. بر
اين اساس، قرآن كتابى تأثير گذار و فرهنگساز است كه براى تغيير شرايط نابسامان
عصر نزول و هدايت انسانها نازل شد. تمدنى كه قرآن پايه گذاشت، نه تنها سنخيتى با
فرهنگ جاهلى نداشت، كه تمدنى جاودانه و جهانشمول و دربردارنده آموزههاى مترقى،
قاطع و هميشگى است.
نتيجه
گيرى
1.
نسخ قرآنى، هرگونه تغيير در حكم پيشين و جايگزينى حكم جديد به مقتضاى تغييرمصالح
يا مصلحتانديشىهاى شارع است.
2.
نسخ در دو حوزه بر تغييرپذيرى احكام دلالت مىكند:
الف)
گاه نسخ قرآنى به سبب تغيير شرايط و مقتضيات زمان است، مانند آيات جهاد و گذشت.
ب)
گاه نيز نسخ به سبب مصلحت انديشىهاى شارع در تشريع گامبهگام احكام است، مانند
تشريع گامبهگام تحريم خمر.
3.
دوگونه يادشده نسخ همان نسخ مشروط و نسخ تدريجى است كه آيتاللّه معرفت براى
نخستينبار اين دو اصطلاح را پايه گذاشت.
4.
نسخ تدريجى و مشروط مىتواند راهى پيش روى مجتهد بگشايد تا در استنباط احكام
متناسب با مقتضيات روز يا تدرّج در اجرايى ساختن احكام در جامعه نومسلمان، به كار
بندد.
5.
نسخ در قرآن نه تنها خللى به جاودانگى احكام آن وارد نمىسازد، خود، سازوكارى براى
كارآمدى آيات قرآن در همه دورانها و شرايط گوناگون است.
6.
آياتى كه مفسران قائل به نسخ هميشگى احكام آن شدهاند نيز دربردارنده پيامهاى
فراگير و جاويد هستند.