2. احكام
منطقهاى در قرآن، واكنشى نسبت به قوانين و آيينهاى جزيرة العرب است؛ به گونهاى
كه اگر قرآن در منطقه يا شرايطى ديگر نازل مىشد، چه بسا اين احكام مطرح
نمىگرديد، اما اين به معناى محدود بودن اهداف قرآن به مسائل جزئى و منطقهاى
نيست. برخى از احكام قرآن، واكنش نسبت به رسوم فرسوده حاكم بر دوران جاهليت است،
اما همين احكام دربردارنده پيامهايى جاويد براى همه دورانهاست. ضمن آنكه مبارزه
قرآن با تكتك رسوم غير انسانى آن دوران، از حساسيت قرآن نسبت به مسائل انسانى و
گسترش عدالت حكايت مىكند.
3.
قرآن براى كسب توفيق در تبليغ، به زبان مخاطب عصر نزول سخن گفته است و برخى از
قوانين پسنديده زمان نزول را امضا كرده است؛ اما موردى از تأثيرپذيرى قرآن از
فرهنگ منحط عصر نزول، يافت نمىشود. قرآن آيينهاى جاهلى را گاه با زمينهسازى و
گاه به صراحت، منسوخ ساخت و خود، آيينى تازه به بشر ارائه كرد؛ براى نمونه، قوانين
حقوقى زن كه برخى آن را متأثر از فرهنگ عصر نزول پنداشتهاند- قوانينى مترقى و
تأسيسى است كه نه تنها بيشتر آنها در عصر نزول، پيشينهاى نداشت، بلكه با فرهنگ
جاهلى نسبت به زن، آشكارا مبارزه شده است.
در
پايان، به جريان ملاقات اسعد بن زراره با پيامبر اشاره مىشود كه بيانگر نگاه
فرهنگساز پيامبر و مبارزه با فرهنگ جاهلى عرب است. اسعد كه از رؤساى قبيله خزرج
بود، براى دريافت كمك از سران قريش، به مكه رفت. وى هنگام طواف، پيامبر صلى الله
عليه و آله و سلم را در مسجد الحرام ديد كه با گروهى از بنى هاشم در حجر اسماعيل
به گفتوگو نشسته است. او كه از ترس مسحور شدن، پنبه در گوشش گذاشته بود، پيش خود
فكر كرد كه نادانتر از او پيدا نمىشود؛ بهتر است نزد حضرت برود و او را بشناسد
تا هنگام بازگشت، خبر وى را براى قبيلهاش ببرد. اسعد پس از سلام، پرسيد: مردم را
به چه چيزى مىخوانى؟ پيامبر در پاسخ، با اشاره به برخى از آداب و فرهنگهاى
جاهلى، رسالت خود را از بين بردن آن رسوم ناپسند معرفى كرد. حضرت فرمود: «مردم را
به شهادت به يگانگى خداوند و رسالت خود مىخوانم. شما را به اين فرامىخوانم كه
معبودى را شريك خدا قرار ندهيد؛ به پدر و مادر خود نيكى كنيد؛ فرزندانتان را از
ترس تنگدستى نكشيد كه خدا روزىرسان آنهاست؛ از كارهاى زشت و پليد، آشكارا و
نهانى، دورى گزينيد؛ نفوسى را كه خدا محترم گردانده است، مكشيد كه