بازداشتن
از] مسجد الحرام و بيرون راندنِ اهل آن از آنجا، نزد خدا بزرگتر و فتنه (شرك) از
كشتار بزرگتر است.»[1] عرب جاهلى
در آيين تحريم ماههاى چهارگانه، تحريف ايجاد كرده وآن را بازيچه خود قرار داده
بود. آنها ماههاى حرام را به انگيزههاى ناروا، به تأخير مىانداختند تا به قتل
و غارتگرى خود بپردازند. قرآن در كنار امضاى قانون ماههاى حرام، اين تحريف را از
آن زدود و به تأخير انداختن آن را روا نشمرد.
در
قرآن كريم، احكام بسيار ديگرى نيز هست كه ريشه در شريعت حضرت ابراهيم عليه السلام
دارد؛ به ويژه در احكام عبادى؛ مانند: حج (بقره/ 197، 199؛ قصص/ 27)، نماز (بقره/
125؛ انفال/ 35؛ ابراهيم/ 40) و روزه (بقره/ 183؛ مريم/ 26). وجود اينگونه احكام
در قرآن دلالتى بر تأثيرپذيرى قرآن از فرهنگ جاهليت ندارد؛ چراكه در حقيقت، اين
احكام، آيينهاى الهى است كه ريشه وحيانى دارد.
2.
قوانين منطقهاى
هر
دوران و هر منطقه، قوانين و رسوم ويژهاى دارد كه بر زمان و مكان خود حاكم است.
دستهاى از اين قوانين ريشه عقلايى دارد كه عقلاى جامعه آن را وضع كردهاند و
دستهاى ديگر برآمده از اعتقادات خرافى يا هواهاى نفسانى قانونگذار است. اين دو
دسته قانون در عصر نزول وجود داشت؛ هرچند بسيارى از آنها، اختصاص به جزيرة العرب
يا آن روزگار ندارد و ممكن است امروزه نيز در مناطقى حكمفرما باشد. قرآن نسبت به
هر يك از اين قوانين عقلايى و خرافى، برخوردى جداگانه داشت.
2-
1. قوانين عرفى و عقلايى
عقلاى
قوم، نقش مؤثرى در قانونگذارى براى يك جامعه دارند و همواره، زمامداران ناچار به
بهرهبردن از آنها در امر قانونگذارى بودهاند؛ چراكه هرچه قوانين جارى در يك
اجتماع، خردمندانهتر باشد، آن جامعه از پايدارى بيشترى برخوردار است.
بخشى
از قوانين حاكم بر منطقه جزيرة العرب، قوانينى عقلايى و عرفى بود كه پايهگذار آن،
خردورزان بودند. عربهاى زمان جاهلى، سخى و مهماننواز بودند، كمتر خيانت