از گفتوگوى
خصوصى خود، صدقهاى تقديم بداريد. اين براى شما بهتر و پاكيزهتر است و اگر چيزى
نيافتيد، بدانيد كه خدا آمرزنده مهربان است.»[1]
لزوم پرداخت صدقه، مردم را كه پرسشهايشان به درهمى نمىارزيد از ملاقات با پيامبر
منصرف كرد. مفسران و راويان حديث، نقل كردهاند كه پس از اين آيه، تنها امير
مؤمنان عليه السلام با پرداخت صدقه، نزد حضرت رفت و از ايشان كسب فيض كرد (بحرانى،
1416، ج 5، ص 324 و 325؛ سيوطى، 1404، ج 6، ص 185 و 186) طولى نكشيد كه آيهاى
ديگر نازل شد و حكم پيشين را نسخ كرد: آيا ترسيديد كه پيش از گفتوگوى خصوصى خود،
صدقههايى بپردازيد؟ و چون نكرديد و خدا [هم] بر شما بخشود، پس نماز را برپا
داريد و زكات را بپردازيد و از خدا و پيامبرش فرمان بريد و خدا به آنچه مىكنيد،
آگاه است.»[2]
نسخ
در دو آيه ياد شده نزد مفسران پذيرفتهشده است، اما سخن بر سر اين است كه آيا حكم
آيه منسوخ براى هميشه از قرآن برداشته شده است و آيه مربوط به آن ثمرهاى جز ثواب
تلاوت ندارد. اين رويكرد به آيات با جاودانگى قرآن نمىسازد؛ چراكه محدود ساختن
آيات قرآن به تلاوت الفاظ آن، كوتهبينى نسبت به كتابى است كه رسول خاتم براى همه
انسانها تا قيامت آورده است. مفسران راستين با رد اين ديدگاه نسبت به آيات قرآن،
حكم هيچ آيه قرآن را منسوخ دائمى نمىدانند و همواره در صدد برداشت مفهومى جاودانه
از آيات قرآن هستند؛ مفهومى كه انسان معاصر يا آيندگان را به كار آيد. آيتاللّه
معرفت از جمله اين مفسران است كه با افق ديدى گسترده درباره آيه نجوا مىگويد:
«آيات يادشده براى تربيت مسلمانان نازل شد تا [به آن ها بياموزد كه] وقت سران
مسؤول را با مراجعه براى مسائل كم ارزش نگيرند؛ مگر آنكه مسألهاى مهم در ميان
باشد. مسلمانان نيز تا ابد، اين رفتار سياسى را در برخورد با سردمداران فرا گرفتند
... وجوب صدقه و برداشتن آن، همچون صحنه نمايشى بود كه ضرورت تربيت اجتماعى و ادب
رفتار با بزرگان را تبيين مىكرد و