ادّعاى عدم
اعتبار تاريخى روايات مربوط به جمع قرآن، رهيافت روايى را براى حلّ مسأله جمع قرآن،
غير قابل قبول مىداند و در مقابل رهيافت روايى، رهيافت تاريخى را بنيان گذارى
مىكند.
دلايل
مينگانا بر اين ادّعا كه روايات جمع قرآن اعتبار تاريخى ندارند، عبارتند از:
1-
قديمىترين گزارش درباره جمع و تدوين قرآن را ابن سعد- حدود دويست سال پس از وفات
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم- در كتاب طبقات آورده است. راجع به نحوه انتقال
شفاهى گزارشهاى حديثى طى اين دو قرن هيچ اطّلاع موثقى نداريم.
2-
ابن سعد راجع به صحابهاى كه قرآن را در زمان حيات پيامبر و نيز در عهد خلافت عمر
جمع كردند، اخبارى نقل مىكند ولى درباره جمع ابوبكر و عثمان هيچ سخنى نمىگويد.
3-
اطلاعات ما در باب جمع عثمان تنها محدود به منقولات بخارى در الجامع الصحيح و ديگر
منابع حديثى پس از اوست كه ربع قرن بعد از ابن سعد از دنيا رفتهاند. مين گانا پس
از اثبات عدم اعتبار تاريخى روايات و احاديث درباره جمع قرآن براى اثبات زمان
گردآورى قرآن به منابع تاريخى سريانى- مسيحى مانند مناظره ميان عمرو عاص و يوحناى
اوّل، نامه اسقف نيوه و وقايع نامهى جان بارپنكايى(Ibid .P .8) تمسك مىجويد.
ديدگاه
آيتالله معرفت
پيشفرض
و مبناى اصلى رهيافت تاريخى، عدم اعتبار تاريخى روايات و احاديث مربوط به جمع قرآن
است. آيتالله معرفت اين پيش فرض را ردّ مىكند. وى در اين باره مىگويد: موضوع
جمعآورى قرآن يك حادثهى تاريخى است ... و در چنين موردى، صرفاً به نصوص تاريخى
مستند، يعنى روايات و احاديث مراجعه مىشود. (معرفت، پيشين، ج 1، ص 285)
به
بيان واضحتر، رجوع به منابع و مآخذ تاريخى غير اسلامى درباره جمع قرآن زمانى
موجّه و قابل قبول است كه روايات و احاديث معتبر درباره جمع قرآن در اختيار ما
نباشد. در حالى كه محققان اسلامى از جمله آيتالله معرفت اعتبار تاريخى بسيارى از
روايات مربوط به جمع قرآن را از طريق توثيق سلسله سند آنها به اثبات رساندهاند.
آيتالله معرفت براى اثبات نظريه خود درباره جمع قرآن منحصراً به روايات و احاديث
اسلامى تمسك مىجويد و سند و متن بسيارى از آنها را معتبر مىداند. وى در بخشى از
مباحث خود درباره جمع قرآن خاطر نشان مىسازد كه آنچه گفته شد: