2- عظمت
قرآن: آيتالله خويى اين برهان عقلى را اينگونه مطرح مىكند كه عظمت خود قرآن ...
تقاضا مىكند كه قرآن از نخستين روز نزولش و در عصر خود رسول خدا جمعآورى و تدوين
شده باشد ... قرآن داراى خصوصياتى است كه هر يك از آن خصوصيات در جلب افكار
مسلمانان به سوى قرآن كافى بوده و مىتوانست در ميان تمام مسلمانان حتى در ميان
زنان و كودكان نيز اهميّت آن را جلوهگر و نمايان سازد. (الموسوى الخويى، پيشين، ص
253)
3-
برهان لطف: برخى از دانشمندان معاصر از طريق برهان لطف براى جمع قرآن توسط پيامبر
استدلال عقلى آوردهاند: خداوند عالم را براى انسان خلق كرده است و انسان را هم
براى رسيدن به تكامل خلق نموده است و چون راه رسيدن به كمال را نمىداند، بر خداوند
لازم است برنامهاى كه انسان را به سمت آن كمال رهسپار مىكند، براى او فرو فرستد
و چون انسانها نمىتوانند با مقام احديّت رابطه مستقيم داشته باشند، لازم است
خداوند پيامبرى را بفرستد تا دستورهاى او را به بندگانش منتقل كند، پيامبر بايد
معصوم باشد، زيرا اگر در بيان مطالب خطا، لغزش و گناهى از او سر بزند، نمىشود به
او اعتماد كرد و اين عدم اعتماد سبب نقض غرض خداوند مىشود. قرآنى كه پيامبر به
عنوان برنامهى كمال انسانى به ارمغان مىآورد، بايد محفوظ و معصوم باشد. معصوم و
محفوظ ماندن قرآن به اين است كه تمام كارهاى آن به وسيله معصوم و پيام الهى انجام
گيرد، از اين رو، در جواب كسانى كه مىگويند: خداوند قرآن را به وسيله عمر، عثمان،
ابوبكر، مؤمنين و مؤمنانى كه حافظ قرآن بودهاند، حفظ كرد، مىگوييم: اين گفته
كافى نيست، بلكه ما به دنبال تضمين هستيم.
4-
اگر قرار باشد خداوند به اتّكاى خلفا و حافظه مسلمانان صدر اسلام، قرآن را
نگهدارى كند، ديگر بعثت انبياء چه لزومى داشت. خداوند همان برنامه تكاملى را در
ذهن بعضى از فلاسفه و علماء به وديعت مىگذاشت و آنها هم براى مردم بيان
مىكردند، پس اينكه مىگوئيم: خداوند بايد پيامبرمعصومى بفرستد، براى اين است كه
بايد برنامههاى الهى تضمين شده باشد. (گرامى، 1376، ص 40)
ديدگاه
آيتالله معرفت
همانطور
كه بيان شد، آيتالله خويى براى جمع قرآن در زمان رسول الله استدلالهاى متعددى
همچون متناقض بودن روايات مربوط به جمعِ پس از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم،
متعارض بودن روايات مربوط به جمعِ پس از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم، منافات
جمع پس از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم با آيات تحدّى،