1376، ص
229) سيوطى در الاتقان اين نكته را از قول خطابى نقل مىكند. (سيوطى، 1363، ج 1، ص
116)
نقد
در
پاسخ بايد گفت: چه مشكلى پيش مىآيد، اگر بگوييم تا زمانى كه وحى قطع نشده باشد،
ترتيب كلّى آيات و سورهها معيّن و مشخص باشد و هر موقع كه آيهاى يا سورهاى نازل
مىشد، پيامبر أكرم دستور مىدادند اين آيه را در فلان مكان قرار دهند. همين مطلب
«ضعوا هذه الآية فى السورة االتى يذكر فيها كذا و كذا» (ابى داوود، 1430، كتاب
الصلاة، ج 1، باب 125، ص 268 به نقل از ايازى، 1378) بر اين امر دلالت دارد. قرطبى
هم در تفسير الجامع لأحكام القرآن از قول نبىّ مكرم إسلام اينگونه نقل مىكند:
«ضعوا هذه السورة موضع كذا و كذا من القرآن (قرطبى، 1331، ج 1، ص 60)؛ اين سوره را
در فلان جاى قرآن قرار دهيد.» اينگونه روايات دلالت روشن دارند، بر اينكه ترتيب
سورهها مشخص، معلوم و معهود بوده است.
علاوه
بر اين، با دقت در سورههاى قرآن در مىيابيم، دو سوم قرآن كريم در مكّه نازل شده
است و بسيارى از آيات سورههاى مدنى نيز در سالهاى نخست هجرت نازل شده است مانند:
بقره، آل عمران، انفال، منافقون، صف، جمعه و حتى برخى از سورهها نيز مورد اختلاف
است كه آيا مكّى است يا مدنى. (ايازى، 1378، ص 80) بنابراين، اين مطلب روشن است كه
بخش عظيمى از سورههاى قرآن كريم دست كم هفت سال پيش از وفات پيامبر أكرم نازل شده
است. از اين رو، أولًا، ترتيب بسيارى از آيات قرآن و سورهها مشخص بوده و ثانياً
در پنج سال أخير حيات رسول أعظم تعيين و ترتيب ممكن بوده است و شاهد اين ادعا
روايتى است كه از سنن ابى داوود نقل شد: «ضعوا هذه الاية فى السورة التى يذكر فيها
كذا و كذا.»
2-
عدم وجود نوشت افزارهاى فراوان مثل امروز. در برخى نقلها آمده است كه در عهد
رسالت شيوه كتابت بدينگونه بود كه بر هرچه يافت مىشد و امكان نوشتن روى آن داشت،
مىنوشتند، مانند: الف) عسب: جمع عسيب، جريده نخل؛ ب) لخاف: سنگهاى نازك و سفيد؛
ج) رقاع: تكّههاى پوست يا ورق (كاغذ)؛ د) ادُم: پوست آماده شده براى نوشتن.