تاويل اهل
باطن و تداعى معانى از ديدگاه آيتالله معرفت
مطلب
دوم، اين است كه شما عزيزان همه اهل قرآن و تفسير هستيد، يك وقتى آقاى معرفت بنا
بود در يك محفلى صحبت كند، آن محفل راجع به كسى بود كه خيلى دنبال تاويل آيات قرآن
بود؛ كسى كه كارش اين است كه آيات قرآن را تاويل مىكند. آيتالله معرفت هم در اين
جلسه بنا بود سخنرانى كند بنده متاسفانه دير رسيدم و صحبت ايشان تمام شده بود. از
ايشان سؤال كردم شما اين قصهى تاويل را كه اينها دنبال مىكنند، بعضىها به
عنوان عرفا، بعضىها به هر عنوانى، چگونه حل كرديد؟ ايشان نكتهى خوبى گفت، گفت:
همانجا توضيح دادم كه اين تاويلها تداعى معناست، تاويل نيست. تداعى معنا يعنى
آيه را مىخوانم، آيه يك معنايى دارد، يك چيزى كه به ذهنم مىآيد آن را هم
مىگويم. گفت من به اين نحو حل كردم كه اين آقا اين چيزهايى كه گفته كارش اين بوده
است، ولى ما نبايد بگوئيم تاويل صحيح آيات قرآن است. نه تفسير و نه تاويل آيات
قرآن است. بلكه اينجور بگوييم كه من يك آيهاى از قرآن را خواندم، يك شعرى از
سعدى هم يادم آمد، آن شعر سعدى را هم مىخوانم.
اينهم
يكى از آسيبهاست كه بعضىها گرفتار آن هستند. هم در نوشتهها هم در گفتهها هست
كه آيه يك چيزى را مىگويد خيلى هم روشن است، اين آقا اين آيه را كه خوانده يك
مطلب ديگر هم به ذهنش آمده آن را هم مىگويد، بعد آن را هم به آيه نسبت مىدهد.
اينهم يكى از آسيب هاست. كسانى كه با قرآن سروكار دارند بايد توجه داشته باشند.
گاهى اسم اين تداعى معانى را برداشت مىگذارند، مىگويند برداشت ما از اين آيه
چنين است. اسمش را برداشت، تاويل و يا تفسير بگذاريم درست نيست. اگر آيه مطلبى را
مىگويد، ما آن مطلبى را كه از آيه استنباط و استفاده مىكنيم، بگوئيم بعد اگر
مىخواهيم از باب الكلام يجرّالكلام مطلب ديگرى هم بگوئيم، دستمان باز است. بگوييم
آيه چنين فرموده يك مطلبى هم نظير آيه در فلانجا هست. اين مسأله هم در نوشتهها،
هم در گفتهها وهم در گفتنىها ديده مىشود. اين نكتهى خوبى بود كه ايشان فرمودند
به خصوص آن جلسه كه جلسهى بسيار مهمى هم بود. براى آن شخصيت مىخواستند صحبت
كنند، ايشان مشكل را حل كرده بود كه نوشته هاى اين آقا يا اين گفتههاى اين آقا نه
تفسير است، نه تاويل است، بلكه از باب تداعى معانى است. چيزهايى است كه به ذهنش
آمده است. آيتالله معرفت خيلى محترمانه