سور نيز
قابل اطلاق است. آيتالله معرفت نيز اين استدلال را قبول ندارند و مىگويند: مسأله
تحدى به وسيله ترتيب موجود بين سورهها نبوده تا بتوان به آن استدلال كرد، بلكه
تحدى به وسيله خود آيات و سورهها بوده است. علاوه بر اينكه آيات تحدى در
سورههاى مكى است و بطور قطع قبل از هجرت، قرآن جمعآورى نشده بوده است. (معرفت،
1406، ج 1، ص 223)
پاسخ
چهارم: مخالفت روايات جمع قرآن با حكم عقل
ايشان
در اين پاسخ مىگويند: اين روايتها كه جمع قرآن را به دوران پس از پيامبر مستند
مىسازند با حكم عقل مخالف و در تضاد است؛ زيرا عظمت خود قرآن و اهتمام پيامبر به
حفظ و قرائت قرآن و اهتمام مسلمانان به قرآن و اجر و ثواب مترتب بر آن منافات دارد
با اينكه جمعآورى قرآن پس از پيامبر صورت گرفته باشد. آيتالله معرفت به اين
پاسخ اينگونه پاسخ مىدهند: همانا موضوع جمع قرآن يك پديده تاريخى است نه يك
مسأله عقلى كه قابل بحث و جدل در آن باشد.[1]
(معرفت، 1406، ص 222)
نكته:
يكى از مباحث مهم فلسفه تاريخ (كه نگاه عقلى به تاريخ است) چگونگى ارزيابى
تحليلهاى تاريخى است كه به دو روش انجام مىشود، نقد درونى و نقد بيرونى.
نظريه
آيتالله معرفت مبتنى بر دو پيش فرض است: يكى سازگارى درونى اين روايات است و ديگرى
عدم سازگارى بيرونى اين روايات؛ سازگارى درونى روايات به اين معناست كه اختلافات
وتناقضات اين روايات قابل جمع هستند كه همينگونه به نظر مىرسد. دوم، سازگارى
بيرونى به معناى اينكه امكان وقوع چنين جمعى در زمان پيامبر وجود داشته يا نداشته
است؟ كه ايشان مىگويند: به دليل تداوم انزال وحى تا آخر عمر پيامبر امكان جمع
قرآن بين الدفتين وجود نداشته است وروايات زيادى اين نظر را تاييد مىكند.
پاسخ
پنجم: تضاد روايات جمع قرآن با اجماع مسلمانان
آيتالله
خويى در اين پاسخ مىگويند: مسلمانان در دو مسأله اتفاق نظر دارند، يكى، قرآن بودن
هيچ سخنى ثابت نمىشود، مگر از راه تواتر و نقلهاى يقينآور. دوم اينكه اجماعى
است بين مسلمانان كه زيادتى در قرآن راه نيافته است؛ اما روايات تدوين با اين دو
[1] . ان قضية جمع القرآن حدث من احداث التاريخ و ليست
مسأله عقلانية قابلة للبحث و الجدل فيها و عليه فيجب مراجعة النصوص التاريخية
المستندة من غير ان يكون مجال لتجوال الفكر فيها على اية حال.