3- 9- 2.
فرستادن فرشتهى وحى: نظيرآيات 193 و 194 سوره شعرا كه مىفرمايد: «روح الامين آن
را فرود آورد، بر دلت تا از جمله بيم دهندگان باشى.»[1]
3-
9- 3. وحى بدون واسطه و حجاب: اين نوع وحى، بالاترين درجه از وحى به شمار مىآيد و
در آيهى شريفه به عنوان «وحياً» بدون تقييد به هيچ قيدى نام برده شده است و به
كارگيرى حرف «او» در آيه دليل بر قسيم بودن آن با دو نوع ديگر است.
از
ظاهر آيات قرآن كريم به دست مىآيد كه اين نوع از وحى در شب معراج بر قلب پيامبر
اكرم صلى الله عليه و آله و سلم بدون هيچ حجاب و واسطهاى القاء شده است: «سپس به
خدا نزديك شد؛ پس به او درآويخت و نزديكتر شد. پس (فاصلهاش) به قدر (اتصال) دو
(انتهاى) كمان يا نزديكتر از آن بود. پس (همان خداى شديد القوى) به بندهاش آنچه
را بايد وحى فرمايد وحى فرمود.»[2] و هر چند
اقوال مختلفى در اين آيه و ارجاع ضماير آن نقل شده است، اما قول صحيحتر و تاييد
شده از ناحيه معصومين عليهم السلام آن است كه ضماير در كلمات: «دنى»، «فتدلّى» و
«كان» به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم و هر سه ضمير در «فاوحى الى عبده
ما اوحى» به خداى متعال باز گردد. (براى تفصيل بيشتر، ر. ك: طباطبايى، 1379 ق، ج
19، ص 28 و 34)
جمعبندى
و نتيجهگيرى
با
دقت در معانى لغوى واژهى وحى و نيز موارد استعمال آن در قرآن كريم، علاوه بر
ارتباط ميان معناى لغوى و موارد كاربرد، به غيبى بودن ماهيت وحى پى مىبريم كه
نتيجهى آن، كوتاهى انديشهى بشرى از دستيابى به كنه و حقيقت تعريف آن از طريق جنس
و فصل است. به ديگر سخن، اگر تقسيم علوم توسط ابن عربى به «علم عقلى»، «علم احوال»
و «علم اسرار» را پذيرا باشيم (ابن عربى، 1405 ق، ج 1، ص 139- 140) وحى در جرگهى
علم اسرار جاى مىگيرد كه عقل را توان دريافت آن نيست؛ زيرا نه چون علم عقلى است
كه از طريق تفكر و تامل به دست آيد و نه نظير علوم احوال است كه قريحه و ذوق بشرى
به آن راه داشته باشد؛ بلكه بسان بسيارى از امور غيبى ديگر- همچون روح، فرشته،
برزخ و قيامت- است كه درهاى معرفت آن به روى عموم مردم بسته شده است و باور و
ايمان به آن، ويژگى نخست