(سعيدى
روشن، 1375، ص 53، به نقل از: تهانوى، 1967 م، ج 2، ص 1308) مقوم اصلى وحى تشريعى،
يعنى نهانى و غيبى بودن، در الهام نيز وجود دارد؛ و ويژگى غير اكتسابى بودن در هر
دو يافت مىشود؛ اما دو تفاوت اساسى را ميان وحى اصطلاحى و الهام مىتوان قائل شد:
1-
وحى و الهام، هر دو معرفتى است كه با واسطه يا بى واسطه براى انسان حاصل مىشود؛
ولى مخاطب وحى مىداند كه معرفت حاصل آمده براى وى از جانب خداست، در حالى كه
مخاطب الهام چنين علمى ندارد. (شريعتى، 1384، ص 21)
2-
در هر يك از وحى و الهام، حقايقى بدون واسطهى حواس و بهرهگيرى از قوهى تفكر به
انسان منتقل مىشود؛ ولى حقايق و معارفى كه از طريق وحى به دست مىآيد، تعاليمى
فراگير و عمومى است كه گيرندهى آن نبى و پيامبر ناميده شده است.
(موسوى
دارابى، 1382، ج 2، ص 212)
2-
2. وحى و تجربهى عارفان
برخى
از نويسندگان، وحى و تجربهى عارفان را نزديك به هم يا از يك مقوله دانسته و
برامكان دستيابى عارفان- همچون پيامبران- به تجربههاى دينى تاكيد كردهاند. در
نگاه ايشان «تفاوت پيامبران با ديگر ارباب تجربه در اين است كه آنان در حيطه و
حصار تجربهى شخصى باقى نمىمانند و به آن دل خوش نمىدارند و عمر خود را در
ذوقها و مواجيد درونى سپرى نمىكنند، بلكه بر اثر حلول و حصول اين تجربه، ماموريت
جديدى احساس مىكنند و انسان تازهاى مىشوند.» (سروش، 1378، ص 4)
هرچند
كشف و شهود، يكى از بهترين راههاى دستيابى به حقايق و معارف هستى است، اما به نظر
مىرسد كشف و شهود پيامبران تفاوتهاى بنيادينى با كشف و تجربهى عارفان دارد، به
گونهاى كه محتوا و نتيجهى اين دو كشف را به غايت متفاوت مىسازند. به برخى از
اين تمايزها اشاره مىشود:
1-
عدم مصونيت تجربه عارفان از خطا: عارفان در مسير تجربهى دينى خود مصون از خطا
نيستند و ممكن است نفس خويش را به اشتباه تجربه كرده يا از القائات و وساوس شيطانى
متاثر گردند. (رشيد رضا، بىتا ج 11، ص 439) به همين علت، مكاتب و نظرات ارائه شده
از سوى آنان متفاوت و گاه متعارض با يكديگرند و همين، مذاهب و مسالك متباين در
زمان واحد را پديد آورده است؛ چنانكه اين تباين در مكاشفات متعدد يك عارف نيز
محتمل است و كلمات و