ايشان مبانى
ديدگاه خود را دردو كتاب ديگر خود، تفسير روشن (مصطفوى، 1380، ج 1، ص 12) و روش
علمى در ترجمه و تفسير قرآن مجيد (مصطفوى، 1385، ص 80- 76) نيز تبيين كرده است.
شهيد
مطهرى: ايشان نيز در آثار تفسيرى خود گاه اين نظريه را بدون تصريح به آن به كار
برده است. اين شهيد بزرگوار مانند استاد خويش در تفسير آيهى 35 سورهى نور،
واژهى نور را همينگونه تفسير مىكند. (مطهرى، 1386، ج 4، ص 104- 103)
آيتالله
جوادى آملى: ايشان نيز مانند هر دو استاد خود، امام خمينى و علامه طباطبايى، از
طرفداران اين نظريهاند. (جوادى آملى، 1380، ج 1، ص 129؛ ج 3، ص 229- 228؛ ج 12، ص
131) آيتالله جوادى آملى درمجموعه مقالات قرآنى خود نيز از اين نظريه سخن
گفتهاند. (جوادى آملى، 1384، ج 1، ص 98 و 117- 118) ايشان در شرح سيره و روش
تفسيرى علامه طباطبايى نيز در همينباره سخن گفتهاند. (جوادى آملى، 1384، ج 1، ص
434- 435 و جوادى آملى، 1386، ص 76- 75)
تبيين
قاضى سعيد قمى از اين ديدگاه
قاضى
سعيد كه يكى از شاگردان فيض كاشانى و فياض لاهيجى است، در شرح خويش بر توحيد صدوق
عليهالرحمه، به تفصيل از اين ديدگاه سخن گفته است. عنوان باب دوازدهم از اين
كتاب، تفسير آيهى هالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ (قصص/ 88)
است و قاضى به اين مناسبت در اين بخش دربارهى تفسير نسبت اعضا و ملازمات آن به
خداوند در آيات و روايات بحث مىكند. (قمى، 1415، ج 2، ص 515) قاضى سعيد در اين
بحث، الفاظ متشابه بسيارى از اين قبيل را در آيات و اخبار مثال مىزند: هيكل،
صورت، وجه، عين، لسان، يدين، يمين، قبضه در آيهى 67 سورهى زمر:
وَ الْأَرْضُ جَمِيعاً قَبْضَتُهُ اصابع، انامل، جنب
اللَّهِ وَ إِنْ كُنْتُ لَمِنَ السَّاخِرِينَ (زمر/ 56)،
ساق و ... او همچنين اين نسبتها را نيز قابل بحث مىداند: أسف، استهزاء، ذهاب،
مجىء، إتيان، نسيان خدا نسبت به مجرمان، محجوبيت مجرمان نسبت به خدا و ... (همان،
صص 517- 515)
قاضى
سعيد مىگويد: اين نسبتها كه تشبيه را به ذهن مىآورند موجب سرگردانى شدهاند.
كسانى ظاهر اين الفاظ را گرفته و در دام تجسيم و تشبيه گرفتار آمدهاند؛ كسانى هم
در تحير و توقف فروماندهاند و گروهى نيز دچار تكلف و تعسف شدهاند. در اين ميان
كسانى