مىتوان گفت
نظريهى روح معنا در آثار هيچ كس به اندازهى ملاصدرا اينگونه مورد استقبال واقع
نشده است.
در
ميان آثار صدرالمتألهين، مفصلترين بيان او از اين نظريه در تفسير آيت الكرسى آمده
است. ملاصدرا در تفسير اين آيه و پيش از تبيين چيستى «كرسى»، واژهى قرآنى «ميزان»
را مثال مىزند. اين واژه بر هر چيز كه با آن وزن اشياء سنجيده شود، وضع شده است و
اين معيار، امر عقلى و مطلقى است كه در حقيقت، روح معنا و ملاك تحقق ميزان است،
بدون آنكه شكل خاصى در آن شرط شده باشد.
بنابراين،
واژهى ميزان بر هر چيز كه با آن چيزى را بسنجند، چه حسى باشد و چه عقلى، صدق
مىكند. از همين رو، خطكش، شاقول، گونيا، اسطرلاب، ذراع و علومى مانند نحو، عروض،
منطق و حتى عقل مقياسها و ميزانهايى هستند كه اشيائى با آنها سنجيده مىشود.
(شيرازى، 1366، ج 4، ص 151) خواهيم ديد كه مثال «ميزان» در آثار متأخران از
ملاصدرا و با الهام از او بارها تكرار شده است. خود او نيز خلاصهاى از همين سخن
را با تكيه بر مثال واژهى «ميزان» با عباراتى مشابه در اسفار (شيرازى، 1981، ج 9،
ص 299)، مفاتيح الغيب (شيرازى، 1363، ص 91- 93)، رسالهى مختصرى با نام «متشابهات
القرآن» (شيرازى، 1387، ص 304- 305) و شرح اصول كافى (شيرازى، 1366، ج 1، ص 553-
554) نيز تكرار كرده است. وى در رسالهى مبدأ و معاد خود نيز به پيروى از غزالى به
حديث «قلب المؤمن بين إصبعين ...» اشاره و آن را طبق همين ديدگاه تحليل مىكند.
(شيرازى، 1354، ص 201) او در جايى ديگر از اين رساله نيز معناى لوح و قلم را با
توجه به همين نظريه تبيين مىكند. (شيرازى، 1354، ص 129)
فيض
كاشانى: فيض كاشانى، شاگرد و داماد ملاصدرا، كه مىتوان او را «غزالى شيعى» خواند
از مدافعان همين ديدگاه است. بنابراين، گرايش فيض به اين ديدگاه علاوه بر تأثر از
استادش ملاصدرا، ناشى از توجه خاص او بدون واسطهى استاد به انديشه و آثار غزالى
است.
او
در مقدمهى چهارم از مقدمات دوازدهگانهى تفسير صافى، با عباراتى مشابه سخن غزالى
در جواهر القرآن و سخنان استادش دربارهى واژهى «ميزان»، به تفصيل اين ديدگاه را
شرح مىدهد. (فيض، 1415، ج 1، ص 32- 34) او در اصول المعارف نيز با بيانى مشابه
تفسير صافى و خلاصهتر از آن، به تشريح اين ديدگاه مىپردازد. (فيض، 1375، ص 188-
189)