نعمتها و
عقوبتهاى سخت اخروى مطابق معيارهاى معهود همه و نه خصوص عرب بيان شده است.
رسول
خدا صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:
"
ما من آية في القرآن إلّا ولها ظهرٌ و بطن".
از امام
باقر عليه السلام درباره آن سؤال شد و او فرمود:
"
ظهره تنزيله و بطنه تأويله.
(عياشى،
1379/ 11) مقصود از تنزيل ظاهر آيه است؛ چنانكه درباره امر خاصى نازل شده است و
مراد از تأويل، مفهوم عامى است كه از آيه انتزاع مىشود و آن عام است و طى زمان تا
ابد جريان دارد ... آنچه كه معتبر است، همين مفهوم عامى است كه جاودانگى قرآن را
ضمانت كرده است كه اگر تنها ظاهر عبارت معتبر باشد، قرآن به اقوامى كه بر آنان
نازل شده است، محدود خواهد بود و با نابودى آن اقوام از ميان خواهد رفت. (معرفت،
1424، ص 88، با اندكى تصرف)
اما
اين سخن نيز نقدپذير است؛ زيرا:
اولًا،
ميان اين سخن نامبرده و آنچه كه درباره گفتارى بودن قرآن اظهار كرده است،
ناسازگارى احساس مىشود. در آنجا از خاص بودن مخاطبان قرآن سخن گفته است و حتى با
لحاظ باطن داشتن قرآن، منافاتى ميان خاص بودن مخاطبان قرآن و عام بودن هدايت قرآن
نيافته بود؛ اما در اين جا از عام بودن مخاطبان قرآن سخن گفته است و خاص بودن
مخاطبان قرآن را با لحاظ همين باطن داشتن قرآن منافى با عام بودن هدايت قرآن تلقى
كرده است.
ثانياً،
ترديدى نيست كه اگر ساير اقوام نيز با شتر آشنايى پيدا كنند، به شگفتىهاى آن پى
مىبرند، اما ترديدى نبايد داشت كه اگر شتر معهود عرب نبود، هرگز در قرآن از آن
سخنى نمىرفت؛ چنانكه هرگز يك مورد هم در قرآن يافت نمىشود كه براى عرب نامعهود
باشد و در قرآن ذكرى از آن رفته باشد.
ثالثاً،
تمام نعمتها يا عذابهاى اخروى كه در قرآن ذكر شده است، مشابه دنيوى آنها براى
عرب معهود بوده است و هيچ موردى را نمىتوان يافت كه به مناطق ديگر تعلق داشته و
براى عرب ناشناخته باشد.
جمعبندى
و نتيجهگيرى
بنابر
آنچه بيان شد، زبان قرآن از نظر آيتالله معرفت، شفاهى و گفتارى و به عبارت
دقيقتر، خطابهاى است؛ يعنى سبكى از كلام كه در ميان خطيبان عرب حجاز عصر پيامبر
صلى الله عليه و آله و سلم رايج بود. به باور نويسنده زبان قرآن به عرف عام آن
مردم بوده و هيچ تفاوت زبانشناختى با