در اينجا
به دو نمونه از تأويلاتى كه از سوى معصومان صورت گرفته كه مؤيداتى از خود قرآن
براى آن وجود دارد، اشاره مىشود:
مثلًا
در آيه 30 سوره ملك مىفرمايد: قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ أَصْبَحَ
ماؤُكُمْ غَوْراً فَمَنْ يَأْتِيكُمْ بِماءٍ مَعِينٍ «بگو به من
خبر دهيد، اگر آب شما [به زمين] فرو رود چه كسى آب روان برايتان خواهد آورد.»
ظاهر آيه اين است كه نعمت وجود و وسائل زندگى و تداوم در زندگى، همه آنها مرهون
اراده الهى است و تدبير و رحمت عام او، زمين را با تمام امكاناتش براى زندگى بر آن
قرار داده است، اما در مورد باطن اين آيه امام باقر عليه السلام «ماء» را به امام
تأويل نمودهاند و مىفرمايد: «اگر امامتان را نيافتيد و او را نديديد پس چه
مىكنيد؟» (صدوق، 1416 ق، ج 2، ص 360) و امام هشتم عليه السلام در معناى آيه
مىفرمايد: «ماءكم: ابوابكم الائمه و الائمه ابواب الله فَمَنْ
يَأْتِيكُمْ بِماءٍ مَعِينٍ اى يأتيكم بعلم الامام»؛ آبتان يعنى
درهاى امامان و امامان درهاى خدايند. پس چه كسى آب گوارا را برايتان مىآورد، يعنى
علم امام را برايتان مىآورد؟ اگر امام در ميانتان نباشد.
مرحوم
معرفت اين روايات را اينگونه توجيه مىكند: آب گوارا استعاره براى علم نافع است و
اين امر شناخته شده است، بخصوص اگر مستند به وحى از پيامبر يا وصى پيامبر باشد. پس
همانطور كه آب اصل زندگى مادى است و امكان زندگى سالم را فراهم مىكند، علم نافع
و علم شريعت بالذات، اساس امكان زندگى معنوى در خوشبختى را فراهم مىسازد. از
اينرو، در قرآن مىخوانيم. يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا
اسْتَجِيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُمْ
(انفال/ 24) اى مؤمنان، خدا و رسولش را اجابت كنيد، آنگاه كه شما را به چيزى كه به
شما زندگى مىبخشد، فرا مىخوانند». پس در اينجا به اعتبار اين كه آب منشاء حيات
است، در مفهوم عامش شامل علم نيز مىشود تا شامل حيات مادى و معنوى گردد. (معرفت،
1383 ش، ج 1، ص 51) همچنين طعام را در آيه 24 سوره عبس كه مىفرمايد:
فَلْيَنْظُرِ الْإِنْسانُ إِلى طَعامِهِ «پس انسان بايد به خوراك خود
بنگرد» به علم تأويل كردهاند. امام صادق عليه السلام در پاسخ زيد شحّام كه از
طعام مىپرسد، مىفرمايد: «علمى را كه فرا مىگيرد از چه كسى مىگيرد.» (بحرانى،
1402 ق، ج 8، ص 214 و كلينى، 1405 ق، ج 1، ص 49) مناسبت آن روشن است، زيرا علم
غذاى روح است و بايد به اين نكته توجه كند كه از