امام خمينى
معتقد است: علوم قرآن يك علوم ديگرى است، ماوراى آنچه ما مىفهميم. ما يك صورتى،
يك پردهاى از پردههاى كتاب خدا را مىفهميم و باقيش محتاج به تفسير اهل عصمت است
كه معلَّم به تعليمات رسول الله بودهاند. (خمينى، 1375، ص 95)
بههرحال
درك بواطن قرآن و دريافت لطائف و حقايق آن نياز به طهارت باطنى دارد و از مقوله
مفاهيم و مصاديق خارج است. خداوند در اينباره مىفرمايد: لا
يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ (واقعه/ 79) البته مصداق تام
مطهرون، اهلبيت عصمت و طهارت و در مرتبه بعد پيروان راستين آنان هستند.
در
همين راستا آيتالله جوادى مراتب مفسران را چنين بيان مىكند: مفسران وحى الهى
حياتهاى متفاوت دارند؛ برخى حيات مفهومى و ماهوى دارند كه با ابزار علم اليقين
مىفهمند و با همان وسيله از چهره آيات قرآنى پرده برمىدارند و مفاهيم ذهنى آنها
را به ديگرى منتقل مىكنند. بعضى حيات مصداقى و فردى دارند، اما از منظر عين
اليقين؛ اين طائفه هرچند خود مصاديق مفهوم و افراد خارجى ماهيت را مىبينند، ولى آنچه
به ديگران بازگو مىنمايند از سنخ مفهوم و ماهيت است نه مصداق و فرد ... حيات
قرآنى اين دو طايفه علمى است با اين تمايز كه يكى زنده به علم اليقين است و ديگرى
زنده به عين اليقين. حيات بعض ديگر عينى است، يعنى زنده به معلوماند نه علم و اين
طايفه گرچه نه پيامبرند و نه امام معصوم عليهم السلام، اما همانطورى كه در متون
دينى آمده است:
«فكانما
ادرجت النبوه بين جنبيه و ليس بنبيّ»
(كلينى،
1405 ق، ج 2، ص 604) اين گروه، عين اليقين سند علم اليقين آنهاست و حق اليقين
پشتوانه عين اليقين آنان. (جوادى آملى، 1382، ش 1، ص 23)
در
عين حال همانطور كه مرحوم معرفت مىفرمايد، تمام آيات داراى بطن نيست. ايشان در
اين رابطه مىگويد: درآيه 183 سوره بقره دلالتى بيشتر از نص بر وجوب روزه نيست و
به همين جهت در برخى از روايات با لفظ تنكير از بطن قرآن ياد شده است؛ مانند: «ان
للقرآن بطناً» كه افاده شمول نمىكند و از طرفى در برخى از روايات آمده كه تأويل
برخى از آيات همانند تنزيل آنهاست و بيش از آن نيازمند به تفسير نيست. بنابراين،
حصر در روايت
«ما
من القرآن آية الا و لها ظهر و بطن»
حصر
اضافى است نه حقيقى. (معرفت، 1430، ص 25- 36)
آنچه
مسلم است، اين كه فهم بطن و وجوه ديگر قرآن بايد مستند به دليلى روشن باشد و
نمىتوان با ذوقيات و حدسيات و احياناً با كشف و شهود، مطلبى را بر قرآن تحميل
كرد.