كاست. آگاه
باشيد كسى با داشتن قرآن، نيازى ندارد و بدون قرآن بىنياز نخواهد بود. پس درمان
خود را از قرآن بخواهيد و در سختىها از قرآن يارى بطلبيد كه در قرآن درمان
بزرگترين بيمارىها يعنى كفر و نفاق و سركشى و گمراهى است. (مجلسى، 1403 ق، ج 89،
ص 24 و نهج البلاغه، خطبه 176)
ب-
همچنين امام على عليه السلام از پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم نقل مىكند كه
ايشان فرمود:[1] هركس هدايت
را در غير قرآن جستجو كند، خداوند او را گمراه مىكند. (همان، ج 89، ص 24)
ج-
حضرت در روايت ديگرى مىفرمايد:[2] آگاه باشيد
كه هيچ خيرى در خواندن بدون تدبر در آن نيست. (صدوق، بى تا ص 226)
3-
3- امام باقر عليه السلام مىفرمايد:[3] هركس گمان
كند كه كتاب خدا ابهام دارد، پس هلاك شده و ديگران را به هلاكت اندخته است. (همان،
ص 90)
شهيد
صدر معتقد است: «اين قبيل روايات كه امر به تمسك و رجوع به قرآن نموده است يا به
اين دليل است كه از مقوله لفظ و كلام و دلالت است يا به لحاظ معنا و واقع آنچه مراد
در آن است، خواسته شده است. بنابر اول، به اطلاق لفظى بر حجيت تمام مراتب ظهور (چه
ظهور اقوى باشد يا ضعيف، مانند: تناسب حكم و موضوع و الغاء خصوصيت و ...) دلالت
دارد و بنابر دوم، به اطلاق مقامى بر حجيت آن دلالت دارد، پس چنين اقتضا مىكند كه
در تشخيص مراد از كلام، به عرف و طريق متعارف رجوع شود. در اينصورت، از سنخ موارد
امضاى معاملات به معناى مسببات است كه مقتضاى اطلاق مقامى آن، امضاء اسباب عقلائى
آن است» بنابراين، ظهور كلام، حجت است. (صدر، 1405 ق، ج 4، ص 259)
3-
4 رواياتى كه دستور به رجوع به قرآن داده است كه مراد از آن، رجوع به ظواهر قرآن
است؛ مانند روايت معتبر عبدالاعلى كه مىفرمايد:[4]
اين و امثال اين از كتاب خدا فهميده مىشوند. (حر عاملى، 1383 ق، ج 1، ص 327) و
روايت زراره كه از امام صادق عليه السلام در مورد دليل آن حضرت در باره مسح به بعض
سر سؤال نمود، حضرت در پاسخ فرمود: به خاطر وجود «باء»