در آيه
«وامسحوا برؤوسكم». (همان، ابواب الوضوء باب 23 ح 1)[1]
زراره از اين مسأله غفلت داشت كه با تذكر امام متوجه و قانع شد، زيرا «مسح» متعدى
است و «باء» در اينجا نمىتواند براى تعديه باشد. همچنين رواياتى كه مطلب را به
كتاب استناد داده است. اينگونه روايات توجه به كتاب داده است به واسطه دلالت لفظى
آن نه به معناى آن. (صدر، پيشين، ج 4، ص 259)
3-
5 رواياتى كه شناخت روايات مجعول را، در عرضه آنها بر قرآن دانستهاند كه اگر
مخالف با آن بود، آن روايات را كنار بگذاريد. اين دستور منوط به فهم آيات قرآن است
وگرنه مخالفت آن روايات با قرآن قابل فهم نبود. برخى از اين روايات عبارت است از:
امام
صادق عليه السلام فرمود: پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم در خطابه خود در
منى فرمود:[2] اى مردم
آنچه از من براى شما نقل شد، اگر موافق كتاب خدا بود، آن را گفتهام و آنچه با
كتاب خدا مخالفت داشت، آن را نگفتهام. (كلينى، 1405 ق، ج 1، ص 69؛ حر عاملى، 1383
ق، ج 18، ص 80، 79، 84؛ طوسى، بى تا ج 1، ص 3؛ كاشانى، 1346، ج 1، ص 9)
امام
صادق عليه السلام فرمود:[3] هر حديثى
كه با كتاب خدا موافقت ندارد، پوچ و باطل است. (كلينى، 1405 ق، ج 1، ص 69؛ حر
عاملى، 1383 ق، ج 18، ص 79، 78 و مجلسى، 1403 ق، ج 2، ص 227). وقتى راوى از اختلاف
احاديث پرسيد، امام صادق عليه السلام فرمود:[4]
هرگاه حديثى به شما رسيد و شاهد [صدقى] از كتاب خدا يا فرموده پيامبر بر آن
يافتيد [بپذيريد] وگرنه پس آن كس كه آن را بيان كرده سزاوارتر به آن است [كه به او
نسبت دهيد]. (كلينى، 1405 ق، ج 1، ص 68)
3-
نقش حديث در تفسير قرآن
از
جمله موضوعات مهم و مطرح در روش تفسير قرآن به قرآن، مسأله ارزش سنت در تفسير قرآن
و نياز به روايات تفسيرى است. در ميان مفسرانى كه روش تفسير قرآن به قرآن را به
عنوان روش تفسيرى خود اتخاذ نمودهاند، درباره اين مسأله دو نظريه كاملًا متفاوت
وجود دارد:
[1] .« من اين علمت ان المسح ببعض الرأس؟ قال عليه
السلام: لمكان الباء»
[2] .« ايها الناس ما جاءكم عنى يوافق كتاب الله فانا
قلته و ما جاءكم يخالف كتاب الله فلم اقله»
[4] .« اذا ورد عليكم حديث فوجدتم له شاهدا من كتاب
الله او من قول رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم و الا فالذى جاءكم به اولى
به» مرحوم كلينى در كافى باب« الأخذ بالسنه و شواهد الكتاب» چندين روايت به همين
مضمون نقل كرده است.