صادق عليه
السلام است كه حق تلاوت، تأمل و انديشه در همه آيات الهى است. (طبرسى، بى تا ج 1،
ص 375 و بحرانى، 1402 ق، ج 1، ص 146)
2-
آياتى كه دستور به پيروى از قرآن داده شده است؛ مانند آيه 157 سوره اعراف كه
مىفرمايد: فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ
اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِي أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ
«پس كسانى كه به او ايمان آوردند و بزرگش داشتند و ياريش كردند و نورى را كه با او
نازل شده است پيروى كردند، آنان همان رستگارانند» در اين آيه، از قرآن به نور و
روشنايى تعبير شده و پيروى از آن خواسته شده است. اين تبعيت و پيروى بدون آنكه
خود قرآن درك شود، چگونه ممكن است؟ پس مسلمانان مىتوانند قرآن را بفهمند كه دستور
تبعيت از آن داده شده است.
3-
روايات فراوانى كه دستور به مراجعه به قرآن و تدبر در آن را داده است، از جمله:
3-
1- پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:[1]
وقتى فتنهها همانند ساعتهاى تاريك شب بر شما هجوم آورد، به قرآن پناه ببريد، پس
براستى كه شفاعت كنندهاى است كه شفاعتش مورد قبول است و خبرگزارى، تصديق شده است.
هر كس او را پيش روى خود قرار دهد، او را به بهشت رهنمون مىسازد؛ و اگر كسى آن را
پشت سر اندازد (و به آن اهميت ندهد)، راه خود را براى آتش هموار كرده است و آن
راهنمايى است كه به بهترين راه هدايت مىكند. كتابى است كه در آن تفصيل و بيان
است. (مجلسى، 1403 ق، ج 89، ص 17)
الف-
آگاه باشيد همانا اين قرآن پند دهندهاى است كه نمىفريبد و هدايت كنندهاى است كه
گمراه نمىسازد و سخنگويى است كه هرگز دروغ نمىگويد. كسى با قرآن همنشين نشد مگر
آنكه بر او افزوده يا از او كاست. در هدايت او افزود و از كوردلى و گمراهىاش
[1] .« فاذا التبست عليكم الفتن كقطع الليل المظلم
فعليكم بالقرآن فانه شافع مشفّع و ماحل مصدّق من جعله امامه قاده الى الجنه و من
جعله خلفه ساقه الى النار و هو الدليل يدل على خير سبيل و هو كتاب تفصيل و بيان»
[2] .« و اعلموا ان هذا القرآن هو الناصح الذى لا يغش و
الهادى الذى لا يضلّ و المحدّث الذى لا يكذب و ما جالس هذا القرآن احد الا قام عنه
بزيادة او نقصان: زياده فى هدى او نقصان من عمى و اعلموا انّه ليس على احد بعد
القرآن من فاقه و لا لاحد قبل القرآن من غنى فاستشفعوه من ادوائكم و استعينوا به
على أوائكم فانّ فيه شفاء من اكبر الداء و هو الكفر و النفاق و الغّى و الضلال».