ممكن نيست
در جايى نباشد و به آنجا بيايد. بنابراين، ظاهر اين آيه را همانطور كه روايات
نيز تفسير كردهاند بايد به «آمدن امر پروردگار» تفسير نمود. از همين باب است آيه
5 سوره طه الرَّحْمنُ
عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى
و ....
ثانياً،
بر خلاف اين ظهور، آيه ديگر يا دليل روايى معتبرى نباشد. اگر چنين بود، طبق قواعد
اصولى بايد از آن ظهور دست برداشت؛ مانند آياتى كه از آنها جبر برداشت مىشود، بر
خلاف آياتى است كه بر اختيار انسان دلالت دارد. يا آيه 275 بقره «احل الله البيع»
كه ظهور در حليت و جواز هر معاملهاى دارد، با حديث معتبر «نهى النبى عن بيع
الغرر» (بروجردى، 1373، ج 17، ص 466) مخالف است و بايد از آن ظهور در مورد معامله
غررى دست برداشت.
2-
بررسى ديدگاه موافقان و مخالفان حجيت ظواهر كتاب
محققان
در مسأله حجيت ظواهر كتاب به دو گروه عمده تقسيم شدهاند؛ برخى نياز به تفسير را
ذاتى قرآن مىدانند، به اين معنا كه خود قرآن به گونهاى است كه بايد آن را تفسير
كرد و به خودى خود روشن و واضح نيست و نمىتوان به ظاهر آن استناد نمود و گروهى
نياز به تفسير را عرضى دانستهاند؛ يعنى برخى عوامل خارجى باعث برخى ابهامها شده
است و با تفسير بايد آن را روشن كرد، اما ظواهر كتاب حجت است كه به صورت اجمالى به
اين دو ديدگاه پرداخته مىشود:
2-
1. نظريه تفسير ذاتى
گروهى
بر اين باورند كه قرآن به خودى خود قابل فهم نيست و تنها مىتوان از طريق روايات
معصومين آن را شناخت. (انصارى، 1422 ق، ج 1، ص 139) نخستين بار اين مطلب به اخبارى
مشهور- محدّث امين استرآبادى (م 1033 ق)- نسبت داده شده است. (بحرانى، بى تا ص 169
و استرآبادى، 1384 ق، ص 271) برخى از اخبارىها آن قدر در اين راه مبالغه كردهاند
كه حتى مانند آيه: قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ را بدون تفسير از جانب
معصومان، مبهم دانسته و به طور كلى در حجيت ظواهر قرآن ترديد كردهاند. سيد
نعمتالله جزايرى كه خود شاهد مباحثهاى- در شيراز- بين يكى از علماى اصولى و
اخبارى بوده است، مىگويد: محدث اخبارى گفت: حتى معناى «احد» را در
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ و فرق بين آن و «واحد» را جز از
طريق معصوم نمىشناسيم. (بحرانى، بى تا ص 169)