3- عقلا
درجايى كه علم نباشد، واقعاً نمىتوانند غير علم را علم كنند و حجيت شارع هم در
اين امور بر اساس سيره عقلا است، كه در اين باره وجود ندارد. معناى حجيّت در
اماره، همانگونه كه مرحوم خويى به آن اشاره كرده است، جعل علم تعبّدى در حكم شارع
است تا طريق معتبر فردى از افراد علم باشد. (خويى، 1408، ص 398) از اين رو، فرد
تعبّدى است، نه فرد وجدانى، تا در قلب طيب خاطر حاصل شود. بنابراين، اينكه ايشان
در تصحيح كلام خويى گفته است: خبر واحد جامع شرايط اعتبار، مستند به دليل تعبّدى
نيست، يعنى اينگونه نيست كه شارع از باب تعبد آن را حجت كرده باشد، برخلاف واقعيت
اين دسته از اخبار است. زيرا عقلا چنين خبرى را اعتبار نمىكنند.
ادله
مخالفان حجيت خبر واحد در تفسير
1-
اعتبار خبر واحد مستند به دليل تعبّد به خبر است، بدون آنكه موجب علم شود و اين
تعبّد در باب تفسير فايدهاى ندارد. به عبارت ديگر، خبر واحد كاشفيت قطعى از واقع
ندارد، بعضى نه مىتواند كاشف از بيان معصوم و نه كاشف از مراد واقعى آيه باشد.
مطلوب در باب تفسير، فهم و كشف معانى قرآن است و در فهم، تعبّد جايى ندارد.
2-
اعتبار و حجيت خبر واحد از سوى شرع جنبه تعبّدى دارد، يعنى دستورى و قراردادى است
و امكان قرارداد و دستور و تعبّد در امور معرفتى مانند تفسير، لغت و اعتقاد نيست،
چون خودشان امور شرعى نيستند و در رابطه با عمل مكلفين قرار ندارند تا شارع بخواهد
حجيت آن را اعتبار كند. در عمل مىتوان تعبد داشت، ولى نمىتوان گفت از روى تعبد
اين معنا نيست و آن معنا هست. تعبد درجايى است كه علم لازم ندارد و با ظن معتبر هم
مىتوان گفت اين كار بايد انجام شود، يا نبايد انجام شود.
3-
حجيت شرعى از اعتبارات عقلائيه است و اين اعتبار درجايى است كه در آن جعل اثر شرعى
باشد و قابل قرارداد و اعتبار شرعى باشد. در قضاياى تاريخى و امور اعتقادى، تعبّد
بر اعتبار بى معناست. بگو: اين حادثه اتفاق افتاده، از باب تعبّد اين عقيده را
داشته باش؟ يااين معنا كه از لغت فهميده نمىشود، همينطور آن را بپذير. چون داراى
اثر شرعى نيست، در اين موارد معنا ندارد كه شارع غير علم را علم كند و مكلفين را
الزام به تعبد آن كند. (طباطبايى، 1393، ج 10، ص 88- 87 و 365؛ وج 6، ص 59)
4-
در تفسير، عمل كشف و انكشاف واقعى است و در بخش معارف و احكام مفاهمه، به