نقل كلماتِ
علماىِ اعلام، درعدم حجيت اخبار تفسيرى، ديدگاه استاد خود، آيهالله خويى را ذكر
مىكند كه ايشان قائل به توسعه و حجيت علمى اين اخبار شده است، هرچند كه اين اخبار
تاريخى و تفسيرى باشد و اساس مبناى عام خود را طريقيت اعتبار خبر واحد گرفته است.
ايشان
پس از تأييد نظر استاد و توجيهى كه از كلام سيد مرتضى درقول به عدم حجيت كرده است،
نظر وى را- بنا بر برداشت نائينى- اخبار غير ثقات مى داند و مىگويد: سيد مرتضى
درحقيقت باخبر غير ثقه مخالف بوده است و نه خبر معتبر ثقه. ياد آورمى شود كه حجيت
در باب امارات، به اعتبار كاشفيتِ آن از واقع است. قراردادن دليل علمى به جاى علم،
برحسب اعتبار عقلا است و اين گونه نيست كه عقلا در اعتناى به اين اخبار تعبد محض
داشته باشند. (معرفت، 1383، ص 126)
همچنين
اين پرسش را مطرح مىكند كه التفات به اخبار آحاد در غير احكام، چگونه تعبدى است؟
ايشان در پاسخ مىگويد: در اينجا بايد توجه داشت كه در تعبد به حجيت امارات، صرف
قبول خبر نيست.
به
عبارت ديگر، آيا در پذيرفتن اين گونه موارد و حجيت قائل شدن براى خبر ثقه عدل در
همراهى و موافقت با عرف و عقلا است، يا روشى تعبدى از سوى شارع است؟ ايشان در پاسخ
اين پرسش و توضيح استدلال مى نويسد:
آنچه
براى ما آشكار مىشود، اين است كه خبر واحد جامع شرايط اعتبار، مستند به دليل
تعبدى نيست. يعنى اين گونه نيست كه شارع از باب تعبد آن را حجت كرده باشد. حجيت
خبر واحد، داراى سيره عقلايى است، كه عرف و روش عام عقلا بر آن تعلق گرفته است. از
اين رو، تعبدى مطلق نيست تا بگوييم در حجيت امارات نيازمند ترتب اثر عملى هستيم،
يا شارع بدان جهت كه حكم تكليفى بوده، حجت قرار داده است. عمل شارع در اين امور
همراهى با عرفِ عقلا در روش خودشان براى تنظيم حيات عامه است. آنان خبرهاى افراد
موثق و دقيق را يكى از راههاى وصول به علم مىدانند و شارع هم همين روش را در كار
خود امضاء كرده است.
بخشى
از پاسخ به استدلالهاى آيتالله معرفت را به هنگام نقد ادله آيتالله خويى مطرح
كرديم و بخشى را از باب تأكيد در اين جا مطرح مىكنيم: