پاسخ: علامه
امينى بيست شاهد آورده است كه مراد كانديدا نيست و بزرگترين شاهد اين است كه
پيامبر اولا تمسك كرد به اين آيه «النبى اولى بالمومنين من أنفسهم»، يعنى
همانگونه كه من به طور قطع حاكم بر شما هستم و اوامر من بر شما نافذ است، على
عليه السلام همين جايگاه را خواهد داشت.
شاهد
دوم، اينكه حضرت بيعت مىگرفت. آيا براى پيشنهاد و كانديدا بيعت مىگيرند؟ بيعت
رضوان در تحت شجره صد و چهل و نه نفر بيعت كردند، يك نفر گفت من كار دارم از شما
اجازه مىخواهم به مدينه برگردم. از مسأله بيعت معلوم مىشود، مسأله جدى است و خود
رفتار و كلام پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم در آن روز نشانگر اين بود كه على
عليه السلام را به طور قطع به مقامى نصب كرد كه آن مقام را خودش دارا بود.
عبدالكريم قاسم، وقتى كودتا كرد مسأله مساوات زن و مرد مطرح شد، وى در پاسخ گفت:
خدا فرموده: «يوصيكم الله» يوصيكم يعنى خدا پيشنهاد داده و الزام نكرده است؛ اين
پيشنهاد با وضع جامعه آن روز سازگار است و با وضع جامعه امروز ما سازگار نيست.
سؤال:
آيا جلسه دعوت پيامبر واقعى بود و احتمال مىرفت برخى افراد دعوت حضرت را بپذيرند،
يا نه يك چيز تشريفاتى بوده كه صحنهاى درست شود كه پيامبر از على اعلام حمايت
كند؟
پاسخ:
بسيارى از ظرافتها و خصوصياتى كه در مكتب شيعه وجود دارد، پيش فرضهايى براى فهم
آيات و روايات است. در مسائل جدلى بايد طبق نظر مخاطب بحث كرد و طبق نظر مخاطب،
پيامبر، انسانى است كه از آينده هيچ اطلاعى ندارد: «قل لو كنت اعلم الغيب».
هر كه را اسرار حق آموختند
مهر كردند و دهانش دوختند
پيامبر
و ائمه و بزرگان حق ندارند علومشان را در كارهاى روزمره به كار ببرند، روى روال
عادى جلسه را فراهم كرد؛ بنابراين پيامبر «كانه لايعلم بهذه الامور» اين را مطرح
مىكند و تصادفا به حسب ظاهر همان مىشود كه پيغمبر از اول تصورش را مىكرد و
نظيرش در زندگى روزمره ما هم ديده مىشود. گاهى بر حسب شناختى كه روى افراد داريم،
مىدانيم عاقبت چه مىشود و در عين حال براى اين كه فكر مىكنيم اعمال نفوذ مىشود
مسائل را مطرح مىكنيم.