اين حديث را
صد و ده نفر از صحابه، هشتاد و چهار نفر از تابعين و پنجاه و شش نفر از علما و
حفاظ نقل كردهاند و علامه امينى حدود سيصد و چهار طريق براى حديث نقل مىكند.
علاوه بر اين شعرا و نويسندگان آن را ذكر نمودهاند. بعضى از شيوخ بغداد حديث غدير
را تكذيب نمودند. «فالف الطبرى مجلدين ضخمين جمعه فيه ان احاديث غدير بخمس وتسعين
طريقا وصححها». پيامبر بعد از حمد و ثناى خداوند فرمود: «الست اولى بكم من
انفسكم؟» اين بيان پيامبر اشاره به آيه شريفه «النبى اولى بالمومنين من انفسهم»
دارد؛ يعنى پيامبر با مقام ولايتى كه دارد، اگر در امور سياسى، اجتماعى و رهبرى
تصميمى گرفت، هيچ كس حق اعتراض ندارد. بنابراين، اشاره به مقام ولايت سياسى و
ادارى است، نه ولايت هدايت و بيان احكام شرعى، يعنى اگر مصالح شما با مصالح دولت
در تضاد باشد، شما حق نداريد مصالح خود را بر مصالح دولت مقدم بداريد. در برخى
مسائل مانند صلح، جهاد، جمع اخماس و زكوات ممكن است، مصالح عمومى با مصالح شخصى
برخورد نمايد كه مصالح عمومى مقدم است. وقتى مردم گفتند: «بلى يا رسول الله» تو بر
ما مقدم هستى، حضرت فرمود: «من كنت مولاه فهذا على مولاه» و بازوى على عليه السلام
را بالا آورد تا حدى كه زير بغل حضرت پيدا شد و همه تبريك و تهنيت گفتند كه «بخ بخ
يا على اصبحت مولاى ومولا كل مومن ومومنة».
اشكالى
كه در اينجا مطرح مىكنند اين است كه مولى چند معنا دارد. پاسخ اين است كه درست
است كه مولى چند معنا دارد، ولى در جامعهاى اگر هيچ يك از ابعاد زندگىشان
قانونمند نباشد، لغت و زبانشان قانونمند است، زيرا اساس كار تفهيم و تفهم در
جامعه، لغت است و رابطه بين افراد بدون تفهيم و تفهم امكان ندارد؛ بنابراين، اين
رابطه بايد دقيق باشد تا بتواند مقصود گوينده را به شنونده برساند. پيامبر صلى
الله عليه و آله و سلم از اساليب لغت عرب آگاه بود و اين ضابطه را مىدانست. حال
آيا لغت اجازه مىدهد لفظ مشترك را بدون قرينه معينه به كار ببرند؟ مسلما استعمال
لفظ مشترك بايد همراه قرينه باشد و اينجا هم پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم
قبل از آنكه وارد مطلب شود فرمود: «الست اولى بكم» و بدين بيان قرينه را ذكر كرد كه
اگر من مولا را بكار نبرم، همين معناى «اولى بانفسكم» مقصود است.
اشكال:
يكى از شبهاتى كه در حدود نيم يا ربع قرن اخير مطرح شده، اين است كه پيامبر صلى
الله عليه و آله و سلم، على عليه السلام را به عنوان كانديدا معرفى كرده است و
مردم خودشان صلاح نديدند اين پيشنهاد پيامبر را قبول كنند و پيشنهاد، الزامى نيست
و مردم فكر كردند شايد على صلاح نباشد.