هيچ يك از
جنگهايى كه پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم داشته و اسير هم گرفته است،
چيزى به عنوان «استرقاق» نمىبينيم و اساساً اينها تهمتهايى است كه به پيامبر
روا داشتند و قرآن هم درباره اين جنگ هيچگونه تصريحى ندارد.
پرسشها
و پاسخها
سؤال:
چرا فقها مسأله اماء و عبيد را قبول نكردند؟
پاسخ:
پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم اين كار را نكردند. اگر سيره پيغمبر صلى الله
عليه و آله و سلم را سطحى مطالعه كنيم، چنين مىشود، اما اگر تأمل كنيم، چون
روايات مختلف و متناقض است، مىبينيم كه پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم چنين
كارى نكرده است.
سؤال:
«ضرب» كه دو خاصيت را داشته باشد مولم نباشد و مؤثر نباشد، پس اين زدن اثرى ندارد؟
پاسخ:
زدن هر چند مولم نباشد، ولى موهن هست؛ اما چون جنبه تأديبى دارد، اشكال ندارد.
سؤال:
بيان پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم آيه «واضربوهن» را تفسير كرد؛ پس آيه به
وسيله پيامبر نسخ شد. در حالى كه تفسير قرآن غير از خود قرآن است؛ پس واضر بوهن با
بيان و تفسير پيامبر نسخ شده است؟
پاسخ:
نسخ يعنى آيهاى در قرآن باشد و مشتمل بر حكمى باشد، اما آن حكم مفتى به نباشد.
سؤال:
از كلام «و جعل مهرها عتقها» فهميده مىشود كه آن اسير امه بوده كه مهرش را عتقش
قرار داده است.
پاسخ:
به حسب ظاهر و در نظر عامه مردم «امه» بوده است. يك اصلى علماى اهل سنت دارند كه
«ما كان للنبى ان ينكح امة» و اگر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم اين را
نمىفرمود، معنايش اين مىشود كه با امه ازدواج كرده است، عتق يعنى تو آزادى و اين
دليل بر معناى آزادىاش است.
سؤال:
اينكه «جعل مهرها عقتها» يعنى مهر تو براى نكاح است و نكاح مقدم بر مهر است؛ يعنى
اول بايد نكاحى باشد، بعد مهرى قرار دهند.
پاسخ:
اولا مهر در نكاح ركن نيست و مستحب است برايش مهرى قرار دهيم و براى متعه ركن است
«وجعل مهرها عتقها» يعنى در مقابل اينكه تو آزاد شوى، اين را به عنوان مهر از من بپذير
كه با من ازدواج كنى.