و اسلام در
موضع قوت قرار گرفت، دستور سكوت قبلى عوض شد و دستور قتال صادر شد![1]
(بقره/ 191) حالا اين حكم دوم، حكم قبلى را نسخ كرد، ولى اسم آن نسخ مشروط است؛
يعنى اگر العياذ بالله در يك زمان يا مكانى، مسلمانان در موضع ضعف قرار داشتند، آن
حكم كه زمانى منسوخ بود، مجدداً زنده مىشود، چون فضا عوض شده است. به عنوان مثال مسلمانانى
كه در نظام شوروى سابق زندگى مىكردند، اگر مىايستادند، قدرى بروز و ظهورى نشان
مىدادند، به كلى نابود مىشدند؛ خوب آنجا بايد سكوت كنند، پس اگر فضا و زمان و
شرايط به آن فضاى قبلى برگشت، حكم نيز برمىگردد؛ پس در واقع در قرآن دو نوع حكم
براى دو فضا وجود دارد؛ و اين نسخ مشروط، در واقع نسخ نيست؛ بنابراين، آن اشكالى
كه بر نسخ وارد است، بر نسخ مشروط وارد نيست؛ چرا؟ چون آيات هنوز كاربرد دارد. اين
آيات براى فضاى خاصى و آن آيات براى فضاى ديگر كاربرد دارد.
2.
نسخ تمهيدى
نسخ
تمهيدى خيلى تازه است. بعضى از عادات جاهلى در جامعه عربى آن روز، بلكه در جامعه
بشريت خيلى مستحكم بود، اسلام وقتى مىخواهد با عادات جاهلى برخورد كند، حساب اهمّ
و مهّم را مىكند؛ چون بعضى چيزها در اولويت و بعضى در درجات بعدى قرار دارد؛ يعنى
حكمت اقتضا مىكند، انسان وقتى مىخواهد با جوامعى كه از آلودگىها انباشته است،
مبارزه كند، اگر يكباره با همه اينها اعلام نبرد كند، اين خلاف سياست است و بايد
حساب اولويتها را بكند و بعضى را مقدم و بعضى را مؤّخر كند و اسلام نيز همين كار
را انجام داده است. بنابر اين احكام اسلام، تدريجى است.
برخى
از احكام به گونهاى بود كه پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله و سلم در همان ابتدا
مناسب نديد آنها را نسخ كند؛ يعنى فضا و شرايط اين جور نبود كه بشود آن را فوراً
در مدتى كوتاه، با يك دستور ريشه كن نمايد؛ پس بايد چه كار مىكرد؟ لازم بود كه
زمينه ايجاد كند. زمينه براى اينكه اين عادت جاهلى در طول زمان و به تدريج به كلى
نابود و ريشه كن شود. اين را نسخ تمهيدى مىگوييم؛ يعنى يك آيهاى در قرآن مىآيد،
اين آيه يك عادت جاهلى را مطرح مىكند كه