responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : معرفت قرآنى المؤلف : معرفت، شيخ محمد هادى    الجزء : 1  صفحة : 103

مسأله احرف سبعه را گفته‌اند اشاره به قراء سبعه است، چون محصور شدن قرائات به قراء سبعه در ابتداى قرن چهارم به دست ابن مجاهد انجام گرفت. به ايشان گفتند: چرا اين هفت تن را انتخاب كردى ...؟ و مورد استنكار همه علما قرار گرفت و مى‌گويند پيامبر در آن روز به كار ابن مجاهد كه مورد استنكار همه علما است اشاره كرده است؛ يعنى او كار ابن مجاهد را كه سه قرن بعد آمده تصحيح كرده است! آن‌جا كه پيامبر فرمود: «نزل القرآن على سبعه احرف»، احرف در اين‌جا به معناى لهجه است و اين قرآن كه در دست همگان است به لغت قريش است و آنان الفى كه مقلوب از «ى» است اماله مى‌كنند؛ اگر گفتند رما و اماله نكردند معلوم مى‌شود شما عرب نيستى، بايد اماله به «يا» داشته باشد. از اين رو الفى كه مقلوب از «ى» است با «ى» نوشته مى‌شود، ولى با الف خوانده مى‌شود، اشاره به همين است كه بايد اماله شود؛ و الفى كه مقلوب از «واو» است، تنها قريش اين را اماله مى‌كند به «واو»، مثلا صلاه لام الفعلش «واو» است، بعد تبديل به «الف» شده است؛ قريشيان آن را اماله به «واو» مى‌كنند؛ اما عرب‌هاى ديگر اماله به «واو» نمى‌كنند، اما اماله «ى» همه عرب‌ها انجام مى‌دهند. اين قرآن، نزل بلغة القريش، يعنى به لهجه قريش نازل شده است. بعد پيامبر اين قرآن را بر قبيله خودش خواند و قبيله‌هاى ديگر مثلا حروف مضارعه را به كسر مى‌خوانند، عرب‌هاى قريش مى‌گفتند: غلط خواندى، يك دفعه پنج طائفه آمدند پيش پيامبر، پيامبر براى همه آن‌ها گفت صحَ. صحابه تعجب كردند، پيامبر فرمود: «نزل القرآن على سبعه احرف» ميخواهيم بدانيم اختلافى كه عرب آن روز داشت، سر كلمات بود يا لهجه؟ اختلافى كه داشتند سر لهجه بود؛ مثلا ضالين و دالين. پيامبر فرمود: لهجه آزاد است و همين‌طور هم بايد باشد، چون اگر دين اسلام جهانى است، اگر نماز بايد به عربى خوانده شود، اگر همگان مقيد باشند به لهجه قريش بخوانند معنايش اين است كه دين مخصوص عرب و براى قريش آمده است، چون هلندى و ... نمى توانند ولا الضالين را كه قريش مى‌خواند، بگويند. پيامبر با اين برنامه خواسته بگويد: لهجه آزاد است. اين معنايش اين نيست كه يك قارى «ننجى» را «ننحى» بخواند. اصلا زمينه براى اين حرف‌ها نبود و از اين رو ما ابن مسعود را دقيقا تخطئه مى‌كنيم.

بله اگر خواسته بگويد اين تفسير است، اشكالى ندارد؛ اما اگر بگويد يجوز القرائه به او را تخطئه مى‌كنيم. اما عبدالله ابن سعد ابى السرح، كذّابى است كه پيامبر دستور اعدام ايشان را داد، محاكمه شد و جرمش هم ثابت شد، چون برادر رضاعى عثمان است. وقتى پيامبر مكه را

اسم الکتاب : معرفت قرآنى المؤلف : معرفت، شيخ محمد هادى    الجزء : 1  صفحة : 103
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست