فتح كرد به
عثمان پناهنده شد و او را نزد پيامبر آوردند. عثمان چند بار تقاضاى عفو كرد، اما
پيامبر توجهى نكرد؛ بعد پيامبر ناراحت شد و فرمود من عمدا سكوت كردم، مگر دستور
كشتن او را نداده بودم به هر حال اين آدم اينگونه بوده و يك محققى مثل ابوزيد بخواهد
روى حرف كسى مثل او، يك مطلب اساسى در رابطه با رگ حياتى اسلام؛ يعنى مسأله اعجاز
قرآن را مطرح كند و چنين حرفهايى را بيان كند، عجيب است.