البته
در قرآن به بعد ديگرى از استثنايى بودن آن اشاره شده كه عبارت است از تقسيم آب
ميان ناقه و قوم: «إِنَّا مُرْسِلُوا النَّاقَةِ فِتْنَةً لَهُمْ فَارْتَقِبْهُمْ
وَ اصْطَبِرْ. وَ نَبِّئْهُمْ أَنَّ الْماءَ قِسْمَةٌ بَيْنَهُمْ كُلُّ شِرْبٍ
مُحْتَضَرٌ»[2]،
«قالَ هذِهِ ناقَةٌ لَها شِرْبٌ وَ لَكُمْ شِرْبُ يَوْمٍ مَعْلُومٍ. وَ لا
تَمَسُّوها بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذابُ يَوْمٍ عَظِيمٍ»[3].
حسن
بصرى مىگويد:
ناقهاى
مانند ديگر ناقهها بوده است و اعجازش در اين بوده است كه همه آب آشاميدنى آن
منطقه را در يك روز مىنوشيد.[4]
اين،
مطالبى بود كه درباره ناقه استثنايى صالح، در قرآن آمده است، اما خداوند در قرآن
به چگونگى پديد آمدن ناقه و اين كه چگونه ناقه آزادانه و بدون آسيبديدن، در زمين
مىچريد و چرا آب ميان او و مردم تقسيم مىشد و حال آنكه- چنان كه قرآن اشاره
مىكند- در آنجا آب فراوانى وجود داشت، اشارهاى نكرده است.[5]
چكيده
سخن شيخ محمد عبده در اين باره آن است كه از مجموع آيات بهدست مىآيد كه نشانه
الهى ناقه آن بود كه فردى به آن آزار نرساند و مانع از
[1] . بنگريد به: فى ظلال القرآن، ج 3، ص 1313 و ج 5، ص
2612.
[2] . قمر، 27 و 28:« ما براى آزمايش آنان، ماده شتر را
فرستاديم و[ به صالح گفتيم:] مراقب آنان باش وشكيبايى كن و به آنان خبر ده كه آب
ميانشان بخش شده است. هر كدام را آب به نوبت خواهد بود.»
[3] . شعراء، 155 و 156:« گفت:" اين ماده شترى است
كه نوبتى، آب، او راست و روزى معين، نوبت آب شماست و به آن گزندى مرسانيد كه عذابِ
روزى هولناك شما را فرا مىگيرد."»