اسم الکتاب : قصه در قرآن المؤلف : معرفت، محمد هادى الجزء : 1 صفحة : 72
مسئلهاى كه
قرآن آن را با استوارى اعلام كرده است؛ بى آنكه از گفتههاى بىپايه و اساس عرب،
مطلبى را گرفته باشد؛ برخلاف پندار تأسفبار استاد خليل عبدالكريم و هم كيشان
نوانديش او.
ناقه
صالح
ناقه
صالح در قرآن كريم چنين توصيف شده است كه وقتى قوم صالح پيامبر براى درستى نبوت
وى، معجزه خواستند، اين ناقه نشانه صدق رسالت وى شد: «قَدْ
جاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ هذِهِ ناقَةُ اللَّهِ لَكُمْ آيَةً»[1]،
پس ثمود اين كار خارق العاده را درخواست كردند و خداوند در پاسخ دعاى صالح،
معجزهاش را به صورت اين ناقه نماياند. قرآن در اين باره، شرح بيشترى نمىدهد
وتنها مىگويد كه اين ناقه، «بيّنهاى» از سوى خدا و «ناقة اللَّه» و معجزه بود.
سيد
قطب مىنويسد: از اين نسبت درمىيابيم كه ناقهاى غير عادى بوده و به شيوهاى غير
طبيعى پديد آمده است؛ به گونهاى كه بيّنه و نشانهاى روشن از جانب پروردگار
قلمداد مىشده است و مناسبت داشت كه به او نسبت داده شود و نشانه راستى پيامبر خدا
شود. ما نيز جز آنچه در اين منبع آسمانى آمده است، چيزى بر اين قضيه نمىافزاييم.
وىمىگويد:
ما در توصيف ناقه، آنگونه كه مفسران گذشته غرقه گشتهاند، خود را گرفتار
نمىسازيم؛ زيرا مدرك صحيحى كه بتوان بر آن اعتماد كرد، در اختيار نداريم، پس به
همين بسنده مىكنيم كه مطابق خواست ثمود، پديدهاى فراطبيعى
[1] . اعراف، 73. اين درخواست معجزه قوم ثمود، در سوره
شعراء آيات 153 و 154 مطرح شده است:« قالُوا إِنَّما أَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرِينَ
ما أَنْتَ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنا فَأْتِ بِآيَةٍ إِنْ كُنْتَ مِنَ
الصَّادِقِينَ»؛« گفتند:" تو از افسون شدگانى. تو جز بشرى مانند ما نيستى.
اگر راست مىگويى، معجزهاى بياور."»
اسم الکتاب : قصه در قرآن المؤلف : معرفت، محمد هادى الجزء : 1 صفحة : 72