اسم الکتاب : قصه در قرآن المؤلف : معرفت، محمد هادى الجزء : 1 صفحة : 71
كرده بودند.
شايد همان گونه كه جرجى زيدان ياد كرده است، اين موضوع در مسير هجرتشان به سوى
شمال اتفاق افتاده است.[1] در دايرة
المعارف اسلامى آمده است:
«ثمود
قومى از عربهاى بسيار كهن بودند كه پيش از ظهور پيامبر صلى الله عليه و آله از
ميان رفته بودند و در اين جهت همانند قوم عاد بودند.»[2]
به
نظر نگارنده، از ظاهر تعبير قرآن به دست مىآيد كه ثمود در روزگارى نزديك به
روزگار عاد مىزيستند و سرزمينشان همجوار با آنان بود- البته پيش از آنكه
آنجارا ترك كنند- و از سرگذشت و سرانجام آنان آگاه بودند.
[2] . دائرة المعارف الاسلاميّة، ترجمه شده از آلمانى و
انگليسى به زبان عربى، ج 6، ص 210.
[3] . اعراف، 73 و 74:« و برادرشان، صالح را به سوى قوم
ثمود فرستاديم. گفت:" اى قوم من، خدا را بپرستيد، براى شما معبودى جز او
نيست. در حقيقت، براى شما از جانب پروردگارتان دليلى آشكار آمده است. اين، ماده
شترِ خدا براى شماست كه پديدهاى شگرف است. آن را بگذاريد تا در زمين خدا بخورد و
گزندى به او نرسانيد تا مبادا شما را عذابى دردناك فرا گيرد. همچنين به ياد آريد
هنگامى را كه شما را پس از عاد، جانشينان آنان كرد و در زمين، به شما جاى مناسب
داد. در دشتهاى آن كاخهايى اختيار مىكرديد و از كوهها خانههايى[ زمستانى]
مىتراشيديد، پس نعمتهاى خدا را به ياد آريد و در زمين سر به فساد بر
مداريد."»
[4] . دائرة المعارف الاسلاميّة، ج 7، ص 319 و العرب
قبل الاسلام، ص 78.
اسم الکتاب : قصه در قرآن المؤلف : معرفت، محمد هادى الجزء : 1 صفحة : 71