اسم الکتاب : قصه در قرآن المؤلف : معرفت، محمد هادى الجزء : 1 صفحة : 65
تعجب، با
آرامش و اطمينان خاطر در برابر هراسهاى تجاوز، خويشتندارى مىكند ودلش تنها در
برابر خداوند جهانيان مىتپد و از او پروا دارد.[1]
اين
داستان، مقايسهاى ميان دو گونه سرشت انسانى است كه از آغاز آفرينش، پيوسته در
رويارويى و نبردند، اما شخص بد انديش، سرانجامى جز پشيمانى و زيان نخواهد داشت، پس
چه جاى شگفتى است كه اين دو گروه در قالب دو فرزند آدم مجسم شده باشند؛ همان سان
كه اين داستان، پيوسته در ميان نسل آنها ادامه دارد و فرجام كار، از آنِ
تقواپيشگان است.
داستان
طوفان و كشتى
خليل
عبدالكريم حكايت طوفان و كشتى نوح عليه السلام را افسانه مىپندارد. شايد وى با
توجه به گفتارهاى مفسران- كه برخاسته از خرافههاى اسرائيلى است- اين سخن را گفته
باشد. ما در آغاز كتاب «شبهات و ردود حول القرآن» از حادثه طوفان سخن گفتهايم و
روشن كردهايم كه اين حادثه، يك واقعه اقليمى و محلى بوده است و دشتى را كه قوم
نوح در آن مىزيستند، فرا گرفته و برخلاف سخن تورات، همه زمين را نپوشانده است.
وقوع
طوفان در منطقهاى خاص، امرى طبيعى و اثباتشدنى است و شواهد قرآنى و تاريخى نيز
بر آن گواهى مىدهد. با توجه به طبيعت آب و هوايى، چنين حادثهاى دور از واقعيت
نيست؛ به ويژه در دشتى كه با كوههاى مرتفع احاطه شده است و سيلهاى هولناكى از آن
فرود مىآيد.[2]
[1] . برگرفته از: فى ظلال القرآن، ج 2، ص 874- 876.