اسم الکتاب : فرهنگ اعلام جغرافيايى - تاريخى در حديث و سيره نبوى (ترجمه المعالم الأثيره فى السنة و السيرة) المؤلف : حسن شراب، محمد محمد؛ مترجم حميد رضا شيخي الجزء : 1 صفحة : 181
مَعِينٍ ...[1] از رمله ياد شده است؛ مثلا از ابو هريره نقل شده كه گفت: به رمله
فلسطين چنگ زنيد؛ زيرا آن، همان جايى است كه خداوند دربارهاش فرمود: ... وَ آوَيْناهُما إِلى رَبْوَةٍ ....
اين چيزى است كه بكرى روايت كرده است. اگر اين خبر درست باشد، گمان نمىكنم مراد
أبو هريره از «رمله» همان شهر معروف باشد؛ چرا كه رمله را سليمان بن عبد الملك
ساخت و آن را مركز جند فلسطين قرار داد. شايد مرادش هر رمله (تپه و توده شنى) در
فلسطين باشد.
(1)
رنوه:
(به
فتح اول و سكون دوم)، يكى از دهكدههاى حمص كه ابو امامه، عجلان بن وهب بابلى،
صحابى رسول اللّه، در آنجا سكونت داشت و به سال 81 ه. ق. در سن نود و يك سالگى در
همانجا از دنيا رفت (بكرى).
(2)
رؤام:
(به
ضمّ اول): محلى است در سرزمين انصار (اوس و خزرج) كه جنگ ميان دو قبيله در آنجا به
وقوع پيوست. در شعرى مفاخرهآميز از كعب بن مالك و حسان بن ثابت از اين مكان نام
برده شده است.
(3)
رئام يا بيت رئام: خانهاى بوده در عصر جاهلى در اطراف يمن كه مردم آن را بزرگ و
محترم مىشمردند و پرستش مىكردند و از آن طلب رحمت و مهربانى مىنمودند. اين نام
مأخوذ است از رأمت الانثى ولدها، يعنى مادر به بچه خود عطوفت و مهربانى ورزيد.
(4)
روحاء:
ايستگاهى
است در كيلومتر هفتاد و چهار راه مدينه به بدر. رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله
در راه خود به مكه، در آنجا فرود آمد. در سيره و احاديث از اين منزلگاه ياد شده
است.
[كلبى
درباره علّت نامگذارى آن به «روحاء»، مىگويد: «قوم تبّع، هنگام بازگشت از مدينه،
پيش از ورود به مكه، در آنجا به استراحت پرداختند و از اين رو، آنجا به اين اسم
خوانده شد.[2]
روحاء
نيز نام محلّى مشخص در وسط بقيع است كه «عثمان بن مظعون در آنجا به خاك سپرده شد.
وى نخستين فرد مهاجر از اصحاب پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بود كه در مدينه بدرود
حيات گفت.[3]]
اسم الکتاب : فرهنگ اعلام جغرافيايى - تاريخى در حديث و سيره نبوى (ترجمه المعالم الأثيره فى السنة و السيرة) المؤلف : حسن شراب، محمد محمد؛ مترجم حميد رضا شيخي الجزء : 1 صفحة : 181