اسم الکتاب : فرهنگ اعلام جغرافيايى - تاريخى در حديث و سيره نبوى (ترجمه المعالم الأثيره فى السنة و السيرة) المؤلف : حسن شراب، محمد محمد؛ مترجم حميد رضا شيخي الجزء : 1 صفحة : 100
بالاى آن رفت و كوه لرزيد. حضرت فرمود: آرام باش، ثبير!
نيز
ثبير جايى است در سرزمين مزينه كه پيامبر خدا صلّى اللّه عليه و آله آن را به
اقطاع شريس بن ضمره مزنى داد. نيز- «شعب ثبير».
[ثبير
الأثبرة:
يكى
از بزرگترين كوههاى مكه است كه ميان مكه و عرفه قرار دارد.
علت
نامگذارى آن يا براى اين است كه مردى از قبيله «هذيل» به نام «ثبير» در آن كوه از
دنيا رفته و از آن هنگام به آن كوه ثبير گفتهاند. و يا براى آن است كه ثبير به
معناى حبس كردن و مانع شدن است و اين كوه در آغاز طلوع خورشيد، مانع از تابش نور
به قسمتهاى مشرف بر آنها مىشود و مشركان پيش از طلوع خورشيد روز عيد قربان خطاب
به آن كوه مىگفتند: «اشرق ثبير، كيما نغير»؛ «اى كوه ثبير بتاب تا ما به سوى
قربانگاه براى قربانى و نحر شتاب گيريم»، منظور آنها از اين سخن، طلوع خورشيد از
فراز كوه بود؛ زيرا كوه خود نمىتابد.]
[ثجّ:
ريختن
و جارى ساختن خون قربانى است كه به مفهوم كشتن و ذبح كردن است. پيامبر خدا صلّى
اللّه عليه و آله مىفرمايد:
«بهترين
عمل، بلند گفتن تلبيه و ريختن خون قربانى است.»]
(1)
ثروق:
بر
وزن «صبور»، دهكدهاى است در ديار قبيله اوس، در جنوب جزيرة العرب، كه بتخانه ذو
الخلصه در آنجا بوده است.
(2)
ثماد:
(به
كسر اول):، جايى است در سرزمين بنى تميم، نزديك مروّت.
پيامبر
صلّى اللّه عليه و آله اين محل را به اقطاع حصين بن مشمّت داد.- «مروّت».
(3)
ثمامه:
(به
ضمّ اول)، صخيرات الثمامه، يكى از جاهايى است كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله در
مسير خود از مدينه به بدر از آنجا عبور كرد. «صخيرات الثمام» هم مىگويند.
مغربيان
آن را به صورت «صخيرات اليمام» (با ياء) روايت كردهاند.
(4)
ثمغ:
(به
فتح اول و سكون دوم)، جاى ملكى بوده متعلق به عمر بن خطاب. به قولى:
در
مدينه بوده و به قولى ديگر در نزديك خيبر.
(5)
ثنايا:
جمع
«ثنيّه» به معناى گذرگاه ميان دو
______________________________
(1). طريحى، ج 1، ص 308، ماده «ثجّ».
اسم الکتاب : فرهنگ اعلام جغرافيايى - تاريخى در حديث و سيره نبوى (ترجمه المعالم الأثيره فى السنة و السيرة) المؤلف : حسن شراب، محمد محمد؛ مترجم حميد رضا شيخي الجزء : 1 صفحة : 100