اسم الکتاب : تحريف ناپذيرى قرآن المؤلف : معرفت، محمد هادى الجزء : 1 صفحة : 100
همچون ابن
حزم ظاهرى، به بيهودهگويى پرداخته و شيعيان را- به علت عصبيت كور خود- به تهمت
قول به تحريف متهم ساخته است
«فَإِنَّها لا تَعْمَى الْأَبْصارُ وَ لكِنْ تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي
الصُّدُورِ».[1]
ببينيد
اين استاد چگونه ياوه مىسرايد: «رافضيان- خدايشان خوار سازد- مىپندارند قرآن
دچار تبديل و تغيير و فزونى و نقصان شده و از جايگاه بايسته خود تحريف، همان بلايى
كه امت بر سر روايات نيز آوردهاند شده است؛ سرچشمه همه اين كژىها، پندارهاى شيخ
و عالم ايشان هشام بن حكم است كه به جهاتى شرح آن فرصت ديگر مىطلبد، به آنها معتقد
شده و ديگران- از روى حماقت و جهل- از او پيروى كردند».[2]
تكتك
كلمات در عبارات اين نويسنده دروغى زشت و تهمتى بس نارواست؛ به عبارت ديگر، سراسر
دشنام است و ناسزاگويى گزنده كه سزاوار خامه نويسنده اديبى چون او كه در امت و
كشور خود شأن و شخصيتى ويژه دارد، نيست. مگر آنكه بگوييم شيطان بر او چيره شده و
ياد خدا را از دلش برده است؛- از دامهاى شيطان به خداوند پناه مىبريم.
گزافهگويى
خاورشناسان
اگر
مسلمانان حرمت خويش پاس مىداشتند و به قصد گسستن يكپارچگى و درهم ريختن وحدت خود
گام نمىنهادند، هرگز دشمن مكار ايشان، جرأت آنرا نمىيافت كه از شكاف حاصل ميان
ايشان سود جويد و در بسط و توسعه اين جدايى بكوشد و در پررنگ نمودن تهمتهايى كه
فرقهاى متوجه فرقه ديگر نمودهاند از هيچ تلاشى باز نايستد. ياوهسرايى امثال ابن
حزم در گذشته و ژاژخايىهاى امثال رافعى در عصر حاضر، باعث شده است عدهاى از
اجانب مجالى وسيع يابند تا به خود جرأت دهند و تهمتهاى ناروا به طوايف مسلمين،
خصوصا به مقدسترين چيز در حيات مسلمانان يعنى قرآن عظيم نثار نمايند تا اين كتاب
مقدس آسمانى را آماج
[1] .« در حقيقت، چشمها كور نيست ليكن دلهايى كه در
سينههاست كور است». حج 22: 46.