responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : ترجمه روضة کافي شيخ کليني المؤلف : آژير، حميد رضا    الجزء : 1  صفحة : 394

آغاز نموده و آنها را برترى بخشيده است، و پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرموده است: امامان از قريش باشند.

سلمان گفت: من به نزد على عليه السّلام كه مشغول غسل دادن پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم بود رفتم و او را از جريان آگاه كردم و گفتم: اينك ابو بكر بر منبر پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم جاى گرفته است و بخدا سوگند، خشنود نيست كه مردم با يك دست او، بيعت كنند و مردم با هر دو دست چپ و راست، با او بيعت مى‌كنند.

على عليه السّلام فرمود: اى سلمان! هيچ مى‌دانى نخستين كسى كه بر منبر پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم با او بيعت كرد چه كسى بود؟ عرض كردم: نمى‌دانم، جز اينكه من ديدم كه در زير سايه‌بان بنى ساعده هنگام مجادله انصار نخستين كسى كه با او بيعت كرد بشير بن سعد و ابو عبيدة بن جرّاح بود و سپس عمر و بعد از او سالم. امام عليه السّلام فرمود: من در باره اينها از تو نپرسيدم، ولى مى‌دانى اوّل كسى كه چون بر منبر پيامبر بالا رفت با او بيعت كرد كه بود؟ عرض كردم: نه، ولى پيرى كهنسال را ديدم كه بر عصاى خويش تكيه زده بود و ميان دو ديده‌اش اثر سجده زيادى بود، و او نخستين كسى بود كه از پله منبر بالا رفت و مى‌گريست و مى‌گفت: ستايش خدايى را كه مرا از دنيا نبرد تا تو را در اين جايگاه ببينم، دستت را باز كن. ابو بكر دستش را باز كرد و پيرمرد با او بيعت نمود و سپس از منبر پايين آمد و از مسجد بيرون رفت.

على عليه السّلام فرمود: دانستى او كه بود؟ گفتم: نه، ولى از كلامش بدم آمد، زيرا گويى از مرگ پيامبر خوشحالى مى‌كرد. امام عليه السّلام فرمود: او شيطان لعنه اللَّه بود. پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم به من خبر داد كه شيطان و سران اصحابش نگران بودند كه پيامبر اكرم در روز غدير خم مرا به امر خداوند عزّ و جلّ، به امامت و خلافت بر مردم و براى مردم نصب كرد و به آنها خبر داد كه من نسبت به آنها از خود آنها سزاوارترم و به آنها فرمود تا حاضران به غائبان برسانند و همه سران و شيطانهاى ابليس گرد او آمدند و گفتند: همانا اين امّت، مرحومه و معصومه است و نه تو و نه ما را بر آنها راهى نيست. همانا پيشوا و پناهگاه خود را پس از پيغمبرشان دانستند. در اين هنگام بود كه شيطان لعنه اللَّه افسرده و غمگين از آن محضر

اسم الکتاب : ترجمه روضة کافي شيخ کليني المؤلف : آژير، حميد رضا    الجزء : 1  صفحة : 394
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست