responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : ترجمه روضة کافي شيخ کليني المؤلف : آژير، حميد رضا    الجزء : 1  صفحة : 369

سخنان او را شنيد دلش به حال او سوخت [و اجازه داد] و ابو دجانه همچنان جنگيد تا آنكه زخمهاى خورده او را از پاى درآورد، و على عليه السّلام در سوى ديگر ميدان نبرد مى‌كرد، و چون ابو دجانه از پاى درآمد على عليه السّلام او را برداشت و نزد پيامبر آورد و در كنار آن حضرت نهاد.

ابو دجانه به پيامبر عرض كرد: اى رسول خدا! آيا به بيعت خويش وفا كردم؟

حضرت صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: آرى، و پيامبر به او سخنان نيكى گفت، و اين در حالى بود كه دشمنان از راست به پيامبر حمله مى‌كردند و على عليه السّلام آنها را به عقب مى‌راند و آنها دوباره از چپ يورش مى‌آوردند و على عليه السّلام بازشان مى‌گرداند، و همچنان كارش اين بود تا آنكه شمشيرش سه پاره شد، پس آن شمشير را نزد پيامبر آورد و جلوى آن حضرت انداخت و عرض كرد: اين شمشير من است كه پاره پاره شده است. و در آن روز بود كه پيامبر ذو الفقار را به او عطا فرمود.

هنگامى كه نگاه پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم به ساقهاى پاى على عليه السّلام افتاد كه از فرط نبرد به لرزه افتاده بود سر به آسمان برد و در حالى كه مى‌گريست عرض كرد: پروردگارا! به من وعده فرمودى كه دين خود را پيروز مى‌گردانى و اگر بخواهى مى‌توانى. در اين هنگام على عليه السّلام نزد پيامبر آمد و گفت: اى پيامبر! هياهويى به گوشم مى‌رسد و مى‌شنوم كه كسى مى‌گويد:

اى حيزوم! پيش رو، و من هر كه را خواستم با شمشير بزنم پيش از آنكه شمشيرم بدو خورد جنازه‌اش نقش زمين مى‌گردد. حضرت صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: اينها جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل هستند كه با فرشتگان [به يارى‌] آمده‌اند. در اين هنگام جبرئيل پيش آمد و در كنار رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم ايستاد و گفت: اى محمّد! براستى كه اين جانفشانى على، هميارى با توست. پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: همانا على از من است و من از او. جبرئيل گفت: من هم از شما دو تنم.

و بدينسان دشمنان پراكنده گشتند و پيامبر به على فرمود: اى على! با شمشير خود آنها را تعقيب كن تا به آنها رسى، و اگر ديدى بر شتران سوارند و اسبان را يدك مى‌كشند پس آهنگ مكّه دارند، و اگر ديدى بر اسبان سوارند و شتران را يدك مى‌كشند پس آهنگ‌

اسم الکتاب : ترجمه روضة کافي شيخ کليني المؤلف : آژير، حميد رضا    الجزء : 1  صفحة : 369
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست