اسم الکتاب : ترجمه روضة کافي شيخ کليني المؤلف : آژير، حميد رضا الجزء : 1 صفحة : 256
بدست بگردانند چونان كه نوباوگان با گوى بازى كنند، آيا سخن
مرا درك كردى؟ سپس فرمود: سلطنت شما پيوسته رونق خواهد داشت و در آن بخوشى به سر
خواهيد بر تا وقتى كه خون حرامى از ما نريختهايد، و هر گاه بدان دامن آلوديد خداى
عزّ و جلّ بر شما خشم گيرد و سلطنت شما را از ميان ببرد و شوكت را از شما بستاند و
خداى عزّ و جلّ بندهاى اعور[1] از بندگانش
را- كه از اولاد ابو سفيان نيست- بر شما مسلّط گرداند كه نابودى شما به دست او و
همراهانش باشد. در اينجا حضرت سخن خود را قطع كرد.
[257] مفضّل بن مزيد
مىگويد: در ايام شورش عبد اللَّه بن على به امام صادق عليه السّلام عرض كردم: در
ميان اينها اختلاف افتاده؟ فرمود: اين سخن را وانه كه تباهى كار اينها از همان جا
كه رو به راه شد فراهم آمد.
دو علامت براى ظهور
امام قائم عليه السّلام
[258] بدر بن خليل ازدى
مىگويد: در محضر امام باقر عليه السّلام نشسته بودم. حضرت فرمود: پيش از قيام
حضرت قائم عليه السّلام دو نشانه پديد آيد كه از روز هبوط آدم چنين چيزى پديد
نيامده، يكى آنكه خورشيد در نيمه ماه رمضان و ديگر آنكه ماه در آخر رمضان بگيرد.
مردى گفت: اى فرزند پيامبر خدا! معمولا خورشيد در آخر ماه مىگيرد و ماه در نيمه
آن، امام باقر عليه السّلام فرمود: آنچه را تو مىگويى من مىدانم ليكن اين، دو
نشانه است كه از هنگام هبوط آدم ديده نشده است.
احاديث در فضيلت شيعه
[259] عمرو بن ابى
المقدام مىگويد: از امام صادق عليه السّلام شنيدم كه مىفرمود: من و پدرم
[1]«( اعور) به چند معنى آمده است از جمله: يك
چشم، بداخلاق، كسى كه برادر پدر و مادرى ندارد، و مقصود حضرت عليه السّلام در
اينجا آن گونه كه مجلسى( ره) مىفرمايد: هلاكوخان نوه چنگيز است كه به بغداد آمد و
آخرين خليفه عباسى، مستعصم را كشت و بغداد را گرفت و سلطنت بنى عباس از ميان
برفت».
اسم الکتاب : ترجمه روضة کافي شيخ کليني المؤلف : آژير، حميد رضا الجزء : 1 صفحة : 256