اسم الکتاب : ترجمه روضة کافي شيخ کليني المؤلف : آژير، حميد رضا الجزء : 1 صفحة : 119
فلانى در ميان شما نبود؟ آيا سخن او را نشنيديد؟ آيا آواز
گريه او را در شب درنيافتيد؟
پس او حجّت خدا باشد بر
ايشان.
حديث طير ابابيل و
بروز آيه
[44] ابو مريم مىگويد
از امام صادق عليه السّلام در باره آيه شريفه: وَ أَرْسَلَ
عَلَيْهِمْ طَيْراً أَبابِيلَ^ تَرْمِيهِمْ بِحِجارَةٍ مِنْ سِجِّيلٍ[1] پرسش كردم.
حضرت فرمود: پرندگانى بودند كه در نزديكى زمين بشتاب پرمىزدند و از سمت دريا بر
سر آنها ريختند و آنها سرى داشتند همچون سر درندگان و چنگالى به مانند پرندگان
درنده، و با هر پرنده سه سنگريزه بود كه دو تا در چنگال داشتند و يكى در منقار، و
آنها را با اين سنگها نشانه رفتند تا تنشان آبله زد و آنها را بدان كشتند، و پيش
از آن هيچ گاه آبله ديده نشده بود و آن نوع پرنده را پيش از آن روز هيچ كس نديده
بود و پس از آن هم هيچ كس نديد. و نيز امام عليه السّلام فرمود: هر كدام از ايشان
كه در آن روز گريختند رفتند تا به وادى حضرموت رسيدند و آن دشتى است نزديك يمن و
خداوند در آنجا سيلى فرستاد و همه آنها را غرق كرد. و نيز امام عليه السّلام
فرمود:
پانزده سال بود كه در آن
دشت آبى ديده نشده بود لذا آن را به هنگام مرگ اين عدّه حضرموت [يعنى مرگ در رسيد]
ناميدند.
حديث امام باقر عليه
السّلام در مورد خود و عموزادگانشان
[45] عبد الملك مىگويد
ميان امام باقر عليه السّلام و يكى از فرزندان امام حسن مجتبى سخنى درگرفت و خبر
آن به من رسيد. خدمت امام باقر عليه السّلام رسيدم و همين كه خواستم در باره آن
سخنى بگويم فرمود: خاموش باش، به ميان ما وارد نشو، همانا مثل ما و عموزادگانمان
همچون مردى است كه در ميان بنى اسرائيل مىزيست و دو دختر داشت كه يكى را به
برزگرى داد و ديگرى را به كوزهگرى، سپس به ديدار او رفت و نخست نزد زنى رفت كه
به
[1]« و بر سر آنها، دسته دسته پرندگانى« ابابيل»
فرستاد.[ كه] بر آنان سنگهايى از گل[ سخت] مىافكندند»( سوره فيل/ آيه 3 و 4).
اسم الکتاب : ترجمه روضة کافي شيخ کليني المؤلف : آژير، حميد رضا الجزء : 1 صفحة : 119