اسم الکتاب : أسرار آل محمد عليهم السلام المؤلف : سليم بن قيس الهلالي الجزء : 1 صفحة : 501
حالى كه وقتى پدرم اين سخنان را مىگفت كسى جز من حاضر نبود[1].
سليم مىگويد: به عبد
الرحمن بن غنم گفتم: معاذ به مرض طاعون مرد، ابو عبيده به چه مرضى مرد؟ گفت: به
مرض «دبيله»[2].
2 تفصيل قضيّه مرگ ابو
بكر
سليم مىگويد: با محمّد
بن ابى بكر ملاقات كردم و گفتم: آيا در مرگ پدرت جز برادرت عبد الرحمن و عايشه و
عمر كسى حاضر بود؟ گفت: نه. گفتم: آيا آنچه تو شنيدى آنان هم شنيدند؟ گفت: مقدارى
را شنيدند و گريه كردند و گفتند: «هذيان مىگويد»!! ولى همه آنچه من شنيدم آنان
نشنيدند.
ظهور پيامبر و امير
المؤمنين عليهما السّلام هنگام مرگ ابو بكر
گفتم: آنچه آنان هم از
او شنيدند چه بود؟ گفت: وقتى صداى واى و ويل بلند كرد عمر به او گفت: «اى خليفه
پيامبر! چرا صداى واى و ويل بلند كردهاى؟
گفت: اينان محمّد و على
هستند كه مرا به آتش بشارت مىدهند، و در دست محمّد صحيفهاى است[3] كه در كعبه
بر سر آن هم پيمان شديم. او به من مىگويد: «بجان خودم قسم به آن وفا كردى، و تو و
اصحابت[4] يك ديگر را
بر عليه ولى خدا كمك كرديد.
بشارت بده به آتش در
پائينترين درجه جهنم».
[1] يعنى اين خبر بصورت عادى بدست شما نرسيده است
همان طور كه از دنباله حديث روشن مىشود حضرت اين خبر را از راه علم غيب، و يا
خواب ديدن پيامبر صلى اللَّه عليه و آله و يا اخبار ملائكه به آن حضرت مىدانسته
است.
[2]« دبيله» هم مرضى شبيه طاعون است كه زخمى در
داخل بدن بوجود مىآيد و غالبا صاحبش را مىكشد.
[3]« ب» و« ج»: اين پيامبر است و همراه او على
است كه مرا به آتش بشارت مىدهد و صحيفهاى نزد اوست.