responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : أسرار آل محمد عليهم السلام المؤلف : سليم بن قيس الهلالي    الجزء : 1  صفحة : 502

سخنان ابو بكر با عمر هنگام مرگ‌

وقتى عمر اين را شنيد بيرون رفت در حالى كه مى‌گفت: «او هذيان مى‌گويد». ابو بكر گفت: نه بخدا قسم، هذيان نمى‌گويم. كجا مى‌روى؟! عمر گفت: تو دومى آن دو نفر هستى هنگامى كه در غار بودند[1].

ابو بكر گفت: اكنون هم اين سخن را مى‌گويى؟! آيا من برايت نقل نكردم كه محمّد- و نگفت «رسول اللَّه»!- در حالى كه با او در غار بودم به من گفت: «من كشتى جعفر و اصحابش‌[2] را مى‌بينم كه در دريا سير مى‌كنند». گفتم: «به من هم نشان بده». او دست به صورت من كشيد و من آن را ديدم و آنگاه يقين پيدا كردم كه او ساحر است‌[3]. وقتى اين مطلب را در مدينه براى تو نقل كردم، نظر من و تو متّفق شد كه او ساحر است! عمر گفت: اى حاضرين، پدرتان هذيان مى‌گويد[4]، اين مطالب را مخفى كنيد و آنچه از او مى‌شنويد كتمان كنيد كه اهل بيت شما را شماتت نكنند.

سپس عمر بيرون رفت و برادرم (عبد الرحمن) و عايشه نيز بيرون رفتند تا براى نماز وضو بگيرند. اينجا بود كه از سخنانش مطالبى شنيدم كه آنان نشنيدند.


[1] اشاره به مصاحبت ابو بكر با پيامبر صلى اللَّه عليه و آله در غار هنگام هجرت است. و عبارت در« ج» چنين است: چگونه هذيان نمى‌گويد كسى كه دومين نفر در غار است.

[2] اشاره به هجرت مسلمانان از مكه به حبشه به رياست جعفر بن ابى طالب است.

[3]« ج»: در دل گرفتم كه او ساحر است. در بحار: ج 18 ص 109 ح 10 نقل مى‌كند كه مردى از امام صادق عليه السّلام پرسيد: فدايت گردم، آيا پيامبر صلى اللَّه عليه و آله ابو بكر را« صديق» ناميده است؟ فرمود: آرى! پرسيد:

چطور؟ فرمود: آنگاه كه همراه او در غار بود حضرت فرمود: من كشتى جعفر بن ابى طالب را مى‌بينم كه در دريا راه را گم كرده و مضطرب است. ابو بكر گفت: يا رسول اللَّه، تو آن را مى‌بينى؟ فرمود: آرى. گفت:

مى‌توانى آن را به من نشان دهى؟ فرمود: نزديك من بيا. امام صادق عليه السّلام فرمود: ابو بكر نزد آن حضرت آمد و حضرت دست بر چشمان او كشيد و فرمود نگاه كن. ابو بكر نگاه كرد و كشتى را ديد كه در دريا مضطرب است. سپس خانه‌هاى اهل مدينه را ديد، پيش خود گفت: الان تصديق مى‌كنم كه تو ساحرى!! حضرت فرمود: تو صديق هستى!!! يعنى تصديق‌كننده اينكه من ساحرم!!

[4]« ب» و« ج» و« د»: ابو بكر هذيان مى‌گويد.

اسم الکتاب : أسرار آل محمد عليهم السلام المؤلف : سليم بن قيس الهلالي    الجزء : 1  صفحة : 502
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست