اسم الکتاب : أسرار آل محمد عليهم السلام المؤلف : سليم بن قيس الهلالي الجزء : 1 صفحة : 225
فرستاده ابو بكر رفت و آنچه حضرت فرموده بود به او خبر داد.
سلمان مىگويد: آن روز را هم در باره او سكوت كردند.
كمك خواهى اصحاب كساء
از صحابه براى بار چهارم
شب هنگام كه شد على عليه
السّلام حضرت زهرا عليها السّلام بر چهارپايى سوار كرد و دست دو پسرش امام حسن و
امام حسين عليهما السّلام را گرفت، و احدى از اصحاب پيامبر صلى اللَّه عليه و آله
را باقى نگذاشت مگر آنكه در منزلشان نزد آنان رفت، و حقّ خود را براى آنان يادآور
شد و آنان را به يارى خويش فرا خواند. ولى هيچ كس جز ما چهار نفر او را اجابت
نكرد. ما سرهايمان را تراشيديم و يارى خود را مبذول داشتيم، و زبير در ياريش از
همه ما شدّت بيشترى داشت[1].
3 شهادت حضرت زهرا
عليها السّلام
نقشه حمله به خانه
حضرت
وقتى على عليه السّلام
خوار كردن مردم و ترك يارى او را، و متحدشدنشان با ابو بكر و اطاعت و تعظيمشان
نسبت به او را ديد، خانهنشينى اختيار كرد.
عمر به ابو بكر گفت: چه
مانعى دارى كه سراغ على بفرستى تا بيعت كند، چرا كه كسى جز او و اين چهار نفر[2] باقى نمانده
مگر آنكه بيعت كردهاند.
[1] از آنجا كه گوينده اين سخن سلمان است و او
زبير را خوب مىشناسد چنان كه در آخر همين حديث تصريح شده است، لذا شايد مراد
سلمان شدّت و حرارت فوق العاده زبير در اين مسأله است كه در همين حديث نمونه آن
ذكر خواهد شد.