اسم الکتاب : أسرار آل محمد عليهم السلام المؤلف : سليم بن قيس الهلالي الجزء : 1 صفحة : 224
اتمام حجت بر ابو بكر در القاب ادّعايى
عمر به ابو بكر گفت:
سراغ على بفرست كه بايد بيعت كند، و تا او بيعت نكند ما صاحب مقامى نيستيم، و اگر
بيعت كند از جهت او آسوده مىشويم.
ابو بكر (كسى را) نزد
على عليه السّلام فرستاد كه: «خليفه پيامبر را جواب بده»! فرستاده نزد حضرت آمد و
مطلب را عرض كرد. حضرت فرمود: «سبحان اللَّه، چه زود بر پيامبر دروغ بستيد! او و
آنان كه اطراف او هستند مىدانند كه خدا و رسولش غير مرا خليفه قرار ندادهاند».
فرستاده آمد و آنچه حضرت فرموده بود رسانيد.
(ابو بكر) گفت: برو به
او بگو: «امير المؤمنين ابو بكر را جواب بده»! او هم آمد و آنچه گفته بود به حضرت
خبر داد. على عليه السّلام فرمود: «سبحان اللَّه، بخدا قسم زمانى طولانى نگذشته
است كه فراموش شود. بخدا قسم او مىداند كه اين نام (امير المؤمنين) جز براى من صلاحيت
ندارد. پيامبر صلى اللَّه عليه و آله به او كه هفتمى در ميان هفت نفر بود امر كرد
و بعنوان امير المؤمنين بر من سلام كردند. او و رفيقش عمر از ميان هفت نفر سؤال
كردند و گفتند: آيا حقّى از جانب خدا و رسولش است؟ پيامبر صلى اللَّه عليه و آله
به آن دو فرمود: آرى حق است، حقى از جانب خدا و رسولش كه او امير مؤمنان و آقاى
مسلمانان و صاحب پرچم سفيد پيشانيان شناخته شده است[1]. خداوند عزّ و جلّ او را در روز
قيامت بر كنار صراط مىنشاند و او دوستانش را به بهشت و دشمنانش را به جهنّم وارد
مىكند».
[1] كلمه« الغرّ المحجّلين» اگر چه از معناى
دقيقى برخوردار است ولى در اينجا به صورت كنايه آمده است.
يعنى شيعيان امير المؤمنين عليه
السّلام در روز قيامت چنان نورانىاند كه در بين مردم شناخته مىشوند.
اسم الکتاب : أسرار آل محمد عليهم السلام المؤلف : سليم بن قيس الهلالي الجزء : 1 صفحة : 224