responsiveMenu
صيغة PDF شهادة الفهرست
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
اسم الکتاب : ولايت، رهبري، روحانيت المؤلف : حسيني بهشتي، سيد محمد    الجزء : 1  صفحة : 171

تماسى با بحث ما ندارد. كمالى است كه اگر داشته باشد خيلى خوب است، اگر هم نداشته باشد مخلّ به رسالت و امامت و پيشوايى او نيست.

بنابراين، عصمت در حدى كه كمترين خللى به مقام الهى او وارد نشود لازم است. اما همين‌قدر كه بخواهد از اين بالاتر برود و يك كمال بشود، خوب، اگر اين كمال را داشته باشد چه بهتر، اگر هم نداشته باشد جاى نگرانى نيست.

[يكى از حاضران:] البته عصمت عملى از همه مسلمين خواسته شده است.

اين را عصمت نمى‌ناميم. شما به عدالتى كه در مورد امام جماعت و شاهد و اين‌گونه افراد مطرح شد دقت كنيد. حد اين عدالت چيست؟ حد آن را حتى در رساله‌هاى عمليه هم ذكر كرده‌اند، ولى من با زبانى اجتماعى مى‌گويم تا دليلش همراه خودش باشد. به آدمى كه در معاشرت با او مى‌فهميم كه در برابر گناه مقاومت دارد و در روبرو شدن با واجب و وظيفه، تحرك دارد، مى‌گوييم آدم عادل. در اينجا اطلاق «عصمت» ما را از مسأله دور مى‌كند. تعبير «عدالت» در اينجا گوياتر است. در مورد امام جماعت هم همين طور است. اگر كسى بود كه در زندگى با او دريافتيم كه آدمى است كه در برخورد با گناه ترمز دارد و در برخورد با واجب و فريضه هم آدمى است كه آرام نيست و واقعا مى‌خواهد فريضه را انجام بدهد، كافى است. بنابراين، حتى اگر يك بار گناه كبيره‌اى از او سر زد، مثل آدمى است كه يك بار پايش را از روى ترمز برداشته، ولى ترمزش نبريده. اين يك بار سر زدن گناه، حتى گناه كبيره، منافاتى با عدالت ندارد. چون چنين‌

اسم الکتاب : ولايت، رهبري، روحانيت المؤلف : حسيني بهشتي، سيد محمد    الجزء : 1  صفحة : 171
   ««الصفحة الأولى    «الصفحة السابقة
   الجزء :
الصفحة التالیة»    الصفحة الأخيرة»»   
   ««اول    «قبلی
   الجزء :
بعدی»    آخر»»   
صيغة PDF شهادة الفهرست